توضیحات
رمان گره های روشن pdf
مردی عاشق و اما جداییِ تلخ و قلبی
که توانِ فراموش کردن معشوقه ی قدیمی
را ندارد و زنی زخم خورده،
تازه پا به قلب دیوانه اش نهاده و تمام
تلاشش را برای به نام خود زدن آن ویرانه می کند.
و کسی چه می داند عشق است
یا انتقام که این زن را اینچنین حریص کرده.
و مرد عاشق ما گاهی دل می بازد
به عشق تازه و گاه یاد معشوق
قدیمی در قلبش جان می گیرد
و او را مقابلش می بیند
و تنها و تنها خشونت باقی میماند….
خلاصه رمان گره های روشن
کلافه و سردرگم یک دست لباس
از کمد بیرون کشیدم و نزدیک تخت ایستادم.
شلوار کتان طوسی و تیشرت طوسی
به همراه پیراهن مردانه ی کرمیِ چهارخانه.
بی توجه به سارا، لباس را پوشیدم.
– من کلی کار دارم. صدایش غمگین شد،
از همیشه بیشتر…
– اگه من خواهش کنم هم نمی مونی؟
بذار خشایار که بیدار شد چهارتایی با بهار میریم بیرون.
تهِ همه ی مکالماتش به همراهیِ خودش ختم میشد.
حرصی پوف کشیدم.
رمان گره های روشن pdf
کنارَش زدم و رد شدم.
کیف به دست، از اتاق خارج شدم و به سمت موبایلم رفتم.
هنوز به طور کامل شارژ نشده بود.