توضیحات
رمان مربی pdf
وقتی که از تیم فوتبال
بخاطر آسیب فیزیکی،
تو سی سالگی بازنشسته شدم….
سراغ یه شغل بی دردسر رفتم.
مربی_فوتبال_دبیرستان شهر…
اما همه چیز با دیدن مگان عوض شد.
اون دانش اموز خرخون با پیچ و تاب
و انحناهای بدن یه زن فریبنده بود.
بدتر از همه دختر صمیمی ترین دوستم.
تا این سن هرگز فکر نمیکردم
اشتیاق بتونه یه ادمو حتی تو
سن من به جنون بکشونه.
اما شد… من کاملا مجذوب و شیفته اش شدم.
حاضر بودم بخاطر بودن باهاش هر بهایی رو بپردازم.
اونو هر طور شده تصاحب میکنم حتی اگه بخوام …..