توضیحات
رمان عاشقت میکنم pdf
شما را با زندگی دختری به نام آذین آشنا میکند
که روزی به صورت ناباورانه متوجه میشود
عاشق شده است؛
عاشق مردی که با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارند
اما برای رسیدن به او تمام تلاشش را میکند.
زندگی همانند یک بازی است؛
گاهی اوقات شیرین،
گاهی اوقات تلخ …
خلاصه رمان عاشقت می کنم
با اون ترافیک شدید و مسیر طولانی که رفتیم
تقریباً با یه ساعت تاخیر رسیدیم
منزل عروس خانوم،
که پدر گرامیش با کلی دوندگی از طرف امین،
اجازه حضور ما رو به خونش داده بود و
رسماً قصد نداشت دختر به داداش من بده،
چون ما واقعاً از هیچ نظری به هم نمیخوردیم.
نه از نظر فرهنگ و نه از نظر مالی کلاً
دو خانواده بودیم با دو تا دنیای جدا از هم
ولی خوب از اون جایی که درسا خانوم
یه دل نه صد دل عاشق شده بود
نتونست مخالفت کنه و الان ما این جا هستیم،
جلوی در عمارت بزرگی که تو خوابم
مثلش رو ندیدیم پیاده میشیم
و ماشین هارو پارک میکنن.
فکم رو که نزدیکِ بخوره کف
خیابون و جمع میکنم و میگم:
امین جان تو چه اعتماد به نفسی داری
پا شدی اومدی این جا خواستگاری؟
میشه اون دهنت و ببندی به انداره کافی استرس دارم.
چشم میبندم ولی اینا به تو دختر نمیدن
من که چشمم آب نمیخوره
ببند اون سق سیاهت رو.
با این حرفش بلند میزنم زیر خنده،
که با کوفت مامان خفه میشم.
ایمان و بابا ریز میخندن و حنانه کلاً
با ضایع شدنم خیلی کیف میکنه
که صورتش قرمز شده بس
که خواسته جلویِ مامان نخنده…
رمان عاشقت میکنم pdf