| سه شنبه 11 مهر 1402 | 19:33
پرشین رمان
پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …

رمان اکتای pdf

  • 20 خرداد 1400
  • 09:36
تخفیف!

تومان۲۴۵۰۰

رمان اکتای pdf

 نام رمان : اکتای

 نویسنده رمان : محیا نگهبان

 ژانر رمان : عاشقانه , اجتماعی

توضیحات

رمان اکتای pdf

 ماجرای اکتای ایرانی،

تاجر موفق و مردی ۴۰ ساله

مذهبی است که دل در گرو عشق

دختر شریکش می بندد

، سما اخوان دختری آزاد و

بی خیال است و بعد از ۵ سال

به خانه برگشته،

در دیدار اول دل به اکتا می بندد،

عشقی که با مخالفت های شدید

خانواده اکتای به سرانجام می رسد

و راز بزرگی که با پنهان کردنش

توسط سما،

منجر به دستخوش تغییراتی از

جنس دردسر و …

خلاصه رمان اکتای

پیشانی اش را میبوسد و میرود …

در خانه را که میبندد

و حضورش از خانه حذف میشود،

همه جا حوصله سر بر میشود …

اذیت میشود و دوست ندارد در خانه باشد …

اما از سوی دیگر اکتای دوست ندارد

خیلی در کوچه و خیابان باشد …

اصولا هر جا میخواهد برود

برایش ماشین میفرستد

و او به دنبالش می آید

و هر جا کاری داشت با آن میرفت …

خیلی هم نمیتوانست در

جمع دوستانش حضور داشته باشد،

مگر اینکه دوستانش به خانه شان بیایند.

این مرد را دوست داشت

رمان اکتای pdf

با تمام اخلاق هایش و تمام بدخلقی هایش …

کنار او احساس امنیت میکرد …

احساس ارامش میکرد

و دوست داشت همیشه کنارش باشد …

از اول از مردهای پخته خوشش می آمد …

خیلی اهل پسر های

کم سن و سال نبود و اعتقاد داشت

زندگی با آن ها مسخره است …

وقتی با اکتای اشنا شد،

خیلی خوشحال بود …

مرد زندگی اش را پیدا کرده بود …

اکتای شریک پدرش در کارخانه بود …

تازه از شیراز برگشته بود،

بعد از فوت مادرش از ۱۵سالگی

پیش خاله اش به شیراز رفته بود

و بعد از ۵سال دیگر

میخواست به تهران برگردد

اولین روزی بود که به کارخانه رفته بود …

پدرش در جلسه بود و

در اتاق مدیریت تنها نشسته بود …

از کارگران و منشی به گوشش

خورده بود که شریک جدید

پدرش زیادی خشک و عبوس است …

از او تصور یک مرد شکم گنده

و بد اخلاق را داشت،

اما وقتی در اتاق ناگهانی باز شد

و اکتای وارد اتاق شد،

رمان اکتای pdf

همان برخوردشان کافی بود

تا احساس سرریز شدن دلش

را به وضوح حس کند …

عاشق آن چشم های روشن شده بود …

چشم های روشنی که موهای

جو گندمی آن را تکمیل کرده بود …

آن روز یک کت و شلوار

سرمه ای پوشیده بود و اخم داشت …

رمان های پیشنهادی سایت :

رمان رامشرمان رامش pdf

رمان پرواز ققنوس

رمان گناه من سادگی بود

برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
لینک کوتاه مطلب:
مطالب مرتبط
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • هانیهخوب بود...
  • ناشناس💋👌💓...
  • آیدااینجا جای ماندن نیست👍👌...
  • فاطمه علیدوستیبه نظرم رمان متفاوتی بود و حیف شده که نویسندش ممنوع‌الکار شده و این کتابو چاپ نک...
  • نفیسهرمان خوبی بود و خیلی دوسش داشتم...
  • ناهیدفخارخداااااا اشکم دراومد😭چقدر دوسش دارم این رمانووو...
  • لیلاعالی و متفاوت بود👍💐...
  • الهام ناصرجذاب لعنتی فقط ماهان😢...
  • ویدا چراغیاندوسش داشتم و از خوندنش لذت بردم...
  • هلیایکی پیدا شه یه دونه از این پیشنهادایی که به پریا میشه به منم بده میرم پشت سرمم ن...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.