| پنجشنبه 11 خرداد 1402 | 22:43
پرشین رمان
پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …

رمان تنفر دوار pdf

  • 15 خرداد 1400
  • 09:00
تخفیف!

تومان۲۳۰۰۰

رمان تنفر دوار pdf

این رمان به درخواست نویسنده و به دلیل اینکه برای چاپ ارسال شده از سایت حذف شد .
از تمامی همکاران محترم خواهش میکنم این رمان رو از سایت های خودشون بردارند .
کاربران  عزیز که دنبال این رمان هستن لطفا برای خرید این رمان از هیچ سایتی هزینه نکنید این توهین به خود شماست چرا که اثر بدون اجازه ی نویسنده پخش شده

 

توضیحات

رمان تنفر دوار pdf

ناب‌ترین رمان طنز قرن🤣😹

‌دختره انقدر منحرفه

که تند و تند سوتی میده🙊😂🙈

– خوش آمدید سرورم!

از حرکت ناگهانی و تغییر

لحن همسرش متعجب شد.

– ممنونم، خبریه؟

پالتوی چرمش را گرفت و

روی چوب رختی آویزان کرد.

– تا خبر را چه در نظر بگیرید سلطانم.

ابروهایش را به یکدیگر نزدیک کرد.

– چیزی برای خوردن داریم یا باز

قراره مهمون جیب من و رستوران باشیم.

لبخند شیرینی را روی لبانش نشاند.

– خیر سرورم، خود برایتان غذایی

از خطه ی هندو طبخ نموده ام

اما اندکی زمان تا مهیا شدنش

باقی است که تا شما استحمام کنید

آماده ی میل کردن خواهد شد.

سر تا پای نهال را از نظر گذراند.

– خدا خودش امشب آخر و عاقبت ما

رو به خیر کنه، حالا چرا غذا هندی؟

لبخندش دندان نما شد.

رمان تنفر دوار pdf

قسمتی از رمان

– راستش را بخواهید امروز

که مشغول مرتب سازی خانه بودیم

آن محموله ی منفور را

پیدا و راهی زباله دانی ساختیم.

مقابل او ایستاد و دست

روی شانه اش گذاشت.

– درست حرف بزن ببینم،

چه وضع حرف زدنه؟
پر شیطنت ابرو زد

– شما خود گفتید لحنمان

را نمی پسندید ما هم در تغییر آن کوشیدیم

و حاصل این چنین شد.

نفسش را کلافه بیرون فرستاد.

– قضیه ی محموله چیه؟

سرش را به طرف دست

روی شانه اش چرخاند.

– خداوند از سر تقصیراتمان بگذرد

که ابتدا به دستتان ظن بد بردیم

اما بعد آن ماده ی سفید رنگ

را در کیسه ای درون کابینت

ها یافتیم و به اشتباه خود پی بردیم.

نگاهش را در چشمان

غرق حیرت مردش گره زد.

– دگر نیازی به استفاده از آن

زهرماری نمی باشد سرورم چراکه

ما از هر حلالی بر شما حلال تریم.

متوجه ی منظورش که شد،

انگشت شست و اشاره اش

را دو طرف لبانش گذاشت

تا جلوی خنده اش را بگیرد.

– تو کلا با حیا داشتن مشکل داری، نه؟

یک قدم فاصله ی بینشان را از میان برداشت.

– خیر عالیجناب اما چاره ای جز

طبخ غذای پر از ادویه و بی‌حیایی

برای محک زدن سلامت شما باقی نمانده.

دیگر نتوانست مقاومت کند که

صدای قهقهه اش در

فضای خانه طنین انداز شد و…

دانلود رمان روا

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
لینک کوتاه مطلب:
مطالب مرتبط
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    درباره سایت
    سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
    آخرین نظرات
    • ویدا چراغیاندوسش داشتم و از خوندنش لذت بردم...
    • هلیایکی پیدا شه یه دونه از این پیشنهادایی که به پریا میشه به منم بده میرم پشت سرمم ن...
    • ناشناسبه نظر خواننده ها باید با امثال خودشون ازدواج کنن اگه چه قدر امین بی چاره محجوب...
    • سلینواقعا هم خیلی موضوع جدیدی بود و هم خیلی هیجان انگیز،اتفاقاتش واقعا غیر قابل پیشب...
    • alimirzayeخوشحالم که خوشتون اومده عزیز...
    • نرگس سعادتخیلی رمان قشنگییییه باقلمی قوی وبسیار روان. حس عاشقانه بینشون قابل لمس بودباعث م...
    • alimirzayeسلام عزیز لطفا تو واتس آپ به شماره ی 09221706572 پیام بدید تا مشکلتونو حل کنیم ا...
    • فرخندهسلام وقت بخیر من هزینه ی رمان عشقم باش رو پرداخت کردم ولی ت فسمت دانلود فقط عکسش...
    • alimirzayeسلام لینک دانلود زیر رمان هست اگر مشگلی در دانلود دارید به پشتیبانی آنلاین پیام...
    • Parsaازکجا رمانو دانلود کنم...
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.