رمان اغواگر pdf
خلاصه:
من حاج بهرام خان صالحی
یک اشراف زاده ...متمول به
دختر بی پناهی پناه میدم
برای اینکه بتونه تو خونم زندگی
کنه صیغه اش میکنم تازه بعد از
محرمیت متوجه ظاهر زیبایی که داره
میشم..نازی که تو صداش داره ...
دلبری هایی که تو رفتارش داره
من مقید رو کلافه میکنه
تا جایی که هربار تنها گیرش
میارم امکان نداره ازش بگذرم...
تقابل بین مردی خشن.مذهبی
و به شدت متعصب 34 ساله
و دختری زیبا و دلبر....
رمان های پیشنهادی سایت:
رمان آسو
رمان عشق سخت
رمان مهکام
برای دانلود هریک کلیک کنید
رمان یک شب ودیگر هیچ pdf
خواب بود یا رویا…
شاید هم کابوس!
به فکرش هم نمیرسید روزی با او
؛ زیر یک سقف؛ حنی پلک روی هم بگذارد.
هوا برای تنفس کم داشت.
رایحه عطر مردانه و گرانقیمت کوروش؛
سکوت سیاه شب و آرامش
خوابالود فضا را به نرمی تکان میداد.
خلاصه رمان یک شب و دیگر هیچ
با هر نفسی که میکشید
احساس میکرد کوروش در وجودش
بیشتر نفوذ میکند.
گیج بود. گیج از لحظهای که
در 18سالگیاش ثبت میشد
. آنقدر مقاومت کرد و به خاموش
و روشن اتاق خیره ماند تا پلکهایش
روی هم افتاد و نفهمید کی خوابش برد…
عطری که با نفسهای آرام
او در خلسه فضا میخزید کم کم به آغوشش کشید
و ...
رمان هوس دیدنت pdf
ایکا دختری که تمام عمرش
به عنوان یه پسر زندگی کرده و
هرشب شاهد بی بندو باری
های پدرش با زنان شهره !
اما رئیس بزرگترین شرکت تجاری
به ایکا پیشنهاد کار میده اما
در واقع ایکا سند خود
رو امضا میکنه و درحالی که
عاشق نامزد اربابش
که هم جنس خودش میشه
خلاصه رمان هوس دیدنت
زنه جیغی کشید و سی
در پنهان کردن خودش داشت
پوزخندم پر رنگ شد
خانم الزمنیست خودت رو پنهان کنی
با حالت بدی گفتم :- اوه خدای من
. من یه دخترم که هنوز کسی رو بغل نکرده.
و حاضر نیستم هیچ کسی رو بغل کنم
.صورتش تعجب رو به خوبی نشون میداد
. به سمت پله ...
رمان هزار چم pdf
هم اکنون عاشقانه ای جدید
از دختری در یک خانواده سنتی
با عقاید محدود که دل در گرو
قهرمان داستان حاج امیر جبارزاده دارد،
جوانمردى پهلوان مسلک
که خصوصیات ویژه خاصى دارد
، اما دست تقدیر و اشتباهات
مختص سن کم ریحانه
باعث ازدواج اشتباه او
با شهاب جبارزاده پسر عموى حاج امیر
، می شود،
ازدواجی که تنها از سر انتقام
بچگانه شهاب می باشد،
حاج امیر که پسر عموی
بزرگتر شهاب است و
همیشه حکم پدر او را داشته است
از عشق و احساس خویش نسبت
به ریحانه چشم پوشى میکند
و این شروع اولین چم
از هزارچم روایت است …
خلاصه رمان هزار چم
این روزها منتظرم کسى
حرفی بزند …
عطری شبیهش پیدا شود …
یا حتی ...
رمان ماهروی من pdf
خلاصه رمان ماهروی من
بعد از کلاس استاد پارسا یکی
از استادای جوون و خوشتیپ
دانشگاه فرناز رو کرد بهم و گفت:
– بیا بریم یه چیز بخوریم که
این پارسا مخم رو تیلیت کرد،
دارم هلاک میشم از گرسنگی.
– حناق بگیری فرناز چقدر میخوری تو؟
با لب و لوچه ی آویزون گفت:
– خودت حناق بگیری خب این
همه به خاطره استاد پارسا
فسفر سوزوندم آخرشم میگه
نمره میان ترمت رو کامل نمیگیری،
من واقعا نمیفهمم من که عین
تو نوشتم چرا به تو چیزی نگفت؟
شونه ای بالا انداختم و لب زدم:
– چمیدونم
فرناز زیرچشمی نگام کرد و گفت:
– ولی من میدونم فکر کنم
حسابی چشمش رو گرفتی
و تو گلوش گیر ...
خلاصه:
کیانمهر بخاطر شرکت در مناقصه ای
تهدید میشود و چه تهدیدی بهتر از
صحرا نامزدش.
کیانمهر طی دعوایی با صحرا
اورا در بیابان رها میکند.
و صحرا دختری که بخاطر پروژه
نامزدش به او ت*ج*ا*و*ز شده.
صحرا هم از ترس پس زده شدن
توسط نامزدش خودکشی میکند .
در صورتی که صحرا خودکشی
نکرده و.....
رمان های پیشنهادی سایت:
رمان راز مرگ
رمان نگاه
رمان مهکام
برای دانلود هریک کلیک کنید
رمان عشقم باش pdf
داستان جذاب دختری به نام
سلما است که در عمارت
بزرگی پیشخدمت می باشد
و به درخواست خانم عمارت
باید همسر دوم مردی جذاب
و خشن شود و برای او فرزندی بیاورد،
او که مجبور بود شب هایی
را با پیمان خلوت کند،
کم کم متوجه می شود این
مرد همان عشق نوجوانی اش …
خلاصه رمان عشقم باش
همین که از آشپزخانه خارج شدم،
افسون را دیدم که روی مبل
راحتی نشسته
رمان عشقم باش pdf
و به سر تا پایم نگاه می کند …
شاید این دومین باری
بود که از نزدیک می دیدم اش …
اندام لاغر و کشیده ای داشت …
موهایی رنگ کرده و شرابی
که تا شانه اش می رسید
و رژ ...
رمان سنگاش pdf
ارغوان شکوفا مجری برنامه ی
تلویزیونی در حال تدارکات
جشن عروسی اش با هیراد است
که با دامون روبه رو می شود،
مردی که در گذشته …
خلاصه رمان سنگاش
چشمانت را به یاد دارم …
آن دو گوی مشکی درشت
با مژه های بلندی که وقتی پلک
می زدی و لب هایت روی
هم جمع می شد دل مامان
و بابا را می بردی …
خنده های از ته دلشان را روی
نگاهت می پاشیدند و
تو را عاشقانه در آغوش می گرفتند …
بابا تو را با دست هایش بلند
می کرد و توی هوا می پراند …
می خندیدی و دوباره به آغوش
دستان گرمش برمی گشتی …
مامان چیکار می کرد؟
لازم نیست خیلی ...
رمان رز خاکستری pdf
فردین دل میشکند و آه آن دلِ شکسته
جوری دامن احساسش را میگیرد
که لحظه به لحظهاش درد میشود
و خواب با هزار قرص خوابآور
رخت بر میبندد از چشمانش
و تمام خواستنهایش خلاصه
میشود در همان دلِ شکسته.
اما انگار جوری آن دل را زیر پاهایش
له کرده که صدای فریاد بیصدایش
به گوش خدا هم رسیده.
و حال خدا قصد تقاص گرفتن میکند.
خلاصه رمان رز خاکستری
کلید را در قفل چرخاند و وارد شد.
صدای بسته شدن در پشت
سرش نیامد و مگر مهم بود؟
کتش را روی اپن پرت کرد و
به سمت بار کوچک گوشهی هال رفت.
شیشهی قرمز رنگ را برداشت
و تن پردردش را روی کاناپه رها کرد.
چشمانش ...
رمان راز مرگ pdf
روایتی جذاب از زندگی مهتاب
که پدر و مادر خود را در نوزادی
از دست داده و از خواهر دو قلو ی
خود دور میماند و با عموی
خود یه ایران می آید،
حالا در سن ۱۹سالگی سالار
پسر عموی مهتاب که سرگرد
نیروی انتظامی است و
همسر خود را از دست داده و
اکنون مهتاب برای نگهداری
از فرزند سالار با او ازدواج میکند
، بعد از ۷سال خواهرش
ماریا به ایران می آید و رازهای …
خلاصه رمان راز مرگ
مقابلش نگاه کرد …
کمی تمرکز کرد تا به یاد
بیاورد دفترچه ی کوچکش
را کجا گذاشته بود و همزمان گفت:
پارمیس از مدرسه ات زنگ زدن،
لطفا کمتر با معلمات بحث کن!
پارمیس بیخیال ...
رمان به وقت پاییز pdf
من پاییز دختری که توی ۱۸ سالگی
مادرم رو از دست دادم
و تصمیم گرفتم تنها زندگی کنم
اما اون موقع وضع مالیم
برای عملی کردن تصمیم
خوب نبود ولی به لطف
بابا و حمایت مالیش موفق شدم.
البته ازدواج زود هنگام بابا
بعد از مرگ مادرم با نازنین دختری
هم سن و سال خودم توی
تحقق این تصمیم بی تاثیر نبود.
و حالا من دختری که بعد
از چندین سال سختی به یکی
از بهترین وکیلهای این شهر تبدیل شدم
و زندگیم رنگ و بوی آرامش گرفته بود
ولی با اومدن مهراد…
قسمتی از رمان »
کلید را داخل قفل چرخاندم
وقتی وارد منزل شدم
اولین کاری که کردم دنبال کنترل
کولر گشتم،
از شدت گرما ...
رمان بار دیگر باتو pdf
دختر کوچک خانواده صدر،
مسئولیت های بزرگی بر عهده اش
گذاشته می شود
و در این راه با ممنوعه زندگی اش
پس از ده سال ملاقات می کند
. اینبار او هیچ وجه اشتراکی
با آدمی که ده سال پیش بود ندارد…
خلاصه رمان بار دیگر با تو
روی آلبوم و اسم گروه هنری
سرمه دست می کشم و
با دقت بازش می کنم.
این کالکشن،
مثل شی با ارزش و قیمتی
برایم می ماند
. تمام مهارت و خلاقیتم را در
طرح زدن و به ثمر نشوندن
هر کدام از آن ها به کار بسته بودم.
چه کسی می گوید قیمت هر چیز
را بهای آن تعیین می کند؟
قیمت اشیا و حتی ما ...
رمان آسو pdf
صدای هلهله و فریاد می آمد
. گویی یک نفر عمدا میخواست
صدایش را به گوش شخص
یا اشخاصی برساند.
صدای سرنا و دهل شیشه ها
را به لرزه درآورده بود و مردان
پای کوبان فریاد شادی سر داده بودند
من ترسیده و آشفته میان
اتاق نیمه تاریکی روی یک صندلی
زهوار دررفته در خودم مچاله شده بودم
. فکرم مختل شده بود و هزاران
صحنه مثل فریم های فیلم
از مقابل چشمانم می گریختند.
تمام این چند روزه
، هرکس از راه رسیده بود چیزی
زیر گوششم زمزمه کرده بود
و گذشته بود، بی آنکه بداند آنچه
در قلب و روح من می کارد تمام
اندامم را به لرزه درمی آورد.
صدای کوبیده شدن دهل مرا
در ...
رمان ازدواج قراردادی pdf
داستان از اونجایی شروع می شه
که قراره یه ارث بزرگ به نیکلاسِ
جذابمون برسه ولی شرط داره…
شرطش اینه که ازدواج کنه؛
ازدواجی که حداقل یک سال
طول بکشه و اگه این کار
رو نکنه ارث کامل رو نمی گیره.
از اونطرف دختر قصه مون
، الکسا، برای حفظ کردن
خونه پدر و مادرش به 150
هزار دلار پول نقد احتیاج داره.
از قضا خواهرِ نیک، مگی،
دوست صمیمی و قدیمیِ
الکساست و نیک هم کراش
بچگیِ الکسا
.اینجاست که مگی واسطه
می شه و الکسا رو می فرسته
پیش نیک و بالاخره این دو
تا ازدواج می کنن با این شرط
که نه با هم رابطه داشته باشن
و به خاطر خراب نشدن
ازدواجشون با هیچ ...
رمان نگاه pdf
سوپرایز عالی دیگری که محیا
کرده ایم ماجرای عشق و عاشقی
واقعی دختری به نام نگاه که
ممکن است در خانواده هر کسی
اتفاق بیفتد،
اما به این صورت پیش نمی رود،
نگاه تنها نوه و کوچک ترین
دختر خانواده از بچگی عاشق
پسر عموی بزرگش شده ،
در حالی که پسر عمویش او را
به بهانه کوچک بودن و
اینکه مثل خواهرش می باشد رد می کند،
حالا نگاه تصمیم دارد دست
این مرد را رو کند و نشان بدهد
حس امیر همایون به او فقط حس
خواهر و برادری نیست و خیلی بیشتر و …
خلاصه رمان نگاه
از وقت یادمه من عاشقش بودم …
اوایل عاشق این بودم که بین
اون همه پسر فقط ...
رمان حرمسرا pdf
کارن ی یازیگر معروف و خوشگذرانه
ک برای فیلم جدیدی ک بهش
پیشنهاد میشه ی نقش مکمل
خانم داره ب اسم مایا؛
همسر مایا ک ی آدم شکاکه
و مایا رو به زور دست درازی
با اون و داشتن فیلم و عکس ازش
به دست آورده رو تحت فشار
میزاره ک نباید کارو قبول کنی…
خلاصه رمان حرمسرا
دستی به موهام کشیدم
و یقه کتمو درست کردم.
با نگاهی اجمالی محیطی که
برای مصاحبه اومده بودم
و از نظر گذروندم،
عصبی با پام رو کف سرامیکی
ضرب گرفته بودم و با انگشتا
یه دستم رو دسته مبل!
با پوف کلافه ای ازجا
بلند شدم و رفتم سمت
تنها راه خروج از اتاق.
درو که باز کردم سینه سینه
یه مردی ...
رمان هجوم وهم بیابان ها pdf
زندگی پسر سختی کشیده
و خوش قلبی به نام کارون است
که پدر و مادرش از هم جدا شده اند
و زندگی جدیدی را شروع کرده اند
و او پیش مادربزرگش زندگی می کند
که دست بر قضا رابطه
خوبی هم با او ندارد و هر بار
تحقیر می شود،
کارون در عطاری دایی بزرگش مشغول
به کار است و دل در گرو ترنجی دارد
که همکار اوست در مغازه،
با مناقشه کوچکی که پیش می آید
رازی از دایی اش آشکار می شود که …
خلاصه رمان هجوم وهم بیابان ها
در را به آرامی بست …
آن قدری آرام که صدای در حیاط
نپیچد و کسی را متوجه ی ...
رمان شیرین ترین فراموشی pdf
خلاصه رمان شیرین ترین فراموشی
خانه ام خوش منظره بود
. درب ورودی قرمز با کوبه ای طلایی
. کف شطرنجی سیاه و سفید
، پله کانی چوبی که با لاک
الکل براق شده بود. ب
ا لوستری درخشنده و پر تلالو.
با این حال همیشه در شگفت بودم،
آیا اگر گوشه کاغذ دیواری را کنار بزنم
از آن خون می چکد؟
اگر این دنیا به اندازه یه شیشه شفاف بود
، چه چیزها که مشخص نمی شد.
به تلویزیون گوشه
ای آشپزخانه خیره شدم.
به سختی صدای گوینده
اخبار را پردازش می کردم،
اما وقتی کلمه قتل از میان لب های
قرمز یاقوتی اش خارج شد،
کلمه در ذهنم به صدا در آمد
. ...
رمان ترنج pdf
قسمتی از رمان »
مامان مامانم کجایی؟
تو اشپزخونه ام بهار بیا اینجا
صدای قدم های پاشو میشنیدم
که به آشپزخونه نزدیک میشد
کباب تابه ایی هارو که تو روغن داشتن
جلزوولز میکردن از اون رو کردم
که صدای بهارو کنارم شنیدم
دستاشو دورم حلقه کرده بود و
می گفت:سلام مامانم
سلام نفسم خسته نباشی…
چرخیدم طرفش و با مهربونی گفتم
:سلام عزیزدلم مرسی توام
خسته نباشی چخبر چیکارا کردی؟
نشستم رو صندلی و گجه
خیار هارو کشیدم جلوم و مشغول
درست کردن سالاد شیرازی شدم
،بهار همینطوری که خیار
با پوست می خورد گفت
:سلامتی هیچکار امروزم مثل همیشه بود
فقط فرقش این بود که تو دانشگاه
خبر پیچده که یه استاد جدید
که جز هئیت مدیره دانشگاهه
قرار دو ...
رمان بیخیالت نمیشم pdf
خلاصه رمان بیخیالت نمیشم
داستان دختری زیبارو
ورزشکار دنبال کار میگرده
دختر داستان ما قراره
معشوقه یه پسر ناشناس بشه
.
......
رفتم تو آشپزخونه دلم هوس
قهوه کرد امشب اونقدر
اعصابمو داغون کرد
این قد آقا که هیچی دیگه،
گوشیمو از جیبم در آوردمو
یه نگاه به کانالی که جدیدا
تشکیل داده بودم انداختم
،زیاد اهل فضای مجازی نبودم این
کانال رو هم استاد کاظمی
تشکیل داده بود برای رفع مشکل های
روحی روانی یه سری،
که خیلی هم کاربر داشت و
من رو هم به پیشنهاد
خودشون عضو کرده بود.
با صدای درینگ قهوه جوش
به خودم اومدم،پاشدم
که واسه خودم قهوه بریزم که؛
فکر کرده من آرادم
،خخخآراد میشه واسم
یه لیوان آب بیاری،یخ یادت نره.
واسش نمیبرم خودش بیاد بخوره.
قهوه ...
رمان بوسه مرگ pdf
خلاصه:
داستان مهیج آدینه جلالی
متصدی بانک، که مدارکی
ناقص از اختلاس شاهرخ
شاخصی معاون بانک،
به دست پلیس می دهد
، محمدطاها حق نهاد مامور رسیدگی
به این پرونده می شود
و چون راهی جز کمک خواستن
دوباره از آدینه نمی بیند
با بازی دادن وجدان آدینه او را وادار
به همکاری می کند
، همکاری شومی که باعث می شود
شاهرخ و خواهر آدینه (آلاله)
عاشق یکدیگر شوند و ماموریت
را به خطر اندازند و در آخر با غیب شدن
آدینه، همه چیز بهم می ریزد …
رمان های پیشنهادی سایت:
رمان اکتای
رمان راهی به دل ابریشم
رمان ساقی
برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید
رمان برسد به دست اهو pdf
من آهو ام که با همه چیز
راحتم جز عشق، عادل کیه؟
اونی که حاظرم به خاطرش
با ترس های اونم بجنگم وقتی
همه می خوان برای عشق بمیرن،
تو حاطری به خاطر عشق زندگی کنی ؟
خلاصه رمان برسد به دست آهو
اینجا آینه و خیالات هوا است.
این خیالات ادامه دارد یا حبابش
یهو میترکه، کجا ممکنه بره
یا تا کجا ممکنه بره،
یا حتی اینکه چیه و چی میشه
و نمی دونم اما اگر دوست دارید
شما هم تو جام جهان
نماش نگاهی بندازید خوش اومدید…
رمان های پیشنهادی سایت :
رمان جر زن
رمان عمارت سیاه
رمان پرواز ققنوس
برای دانلود هریک بر روی نامش کلیک کنید
رمان اکتای pdf
ماجرای اکتای ایرانی،
تاجر موفق و مردی ۴۰ ساله
مذهبی است که دل در گرو عشق
دختر شریکش می بندد
، سما اخوان دختری آزاد و
بی خیال است و بعد از ۵ سال
به خانه برگشته،
در دیدار اول دل به اکتا می بندد،
عشقی که با مخالفت های شدید
خانواده اکتای به سرانجام می رسد
و راز بزرگی که با پنهان کردنش
توسط سما،
منجر به دستخوش تغییراتی از
جنس دردسر و …
خلاصه رمان اکتای
پیشانی اش را میبوسد و میرود …
در خانه را که میبندد
و حضورش از خانه حذف میشود،
همه جا حوصله سر بر میشود …
اذیت میشود و دوست ندارد در خانه باشد …
اما از سوی دیگر اکتای دوست ...
رمان رامش pdf
خلاصه :
راجب زندگی دختر و پسری
که خیلی با هم رفیق و همراهن …
بنا به دلایلی نامزد پسر داستان
با یکی از نزدیکای پسره
شب عروسیشون فرار میکنه
و علی(پسر داستان) دختر داستان
و مادربزرگشو مقصر داستان میدونه
و اونارو ترک میکنه چند مدت میگذره
و دختره به ترکیه میره
برای طراحی لباس و پیشرفت
تو صنعت مد که اونجا
علی رو میبینه و ادامه ی ماجرا…
رمان های پیشنهادی سایت:
دیوانه و سر گشته
رمان تاوان یک روز بارانی
رمان اوباش
برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید
رمان جرزن pdf
بخشی از پارت اول رمان جرزن :
حس کردم پام داره روی زمین
کشیده میشه که چشمامو باز کردم.
بله انگار اوضاع خیلی خراب تر
از این حرف ها بود.
یه طرف بدنم داشت یخ می بست
و یه طرف دیگه ی بدنم زیر پتوی گرم و نرمم بود.
یعنی در واقع توی یک وجب جا سیبری
و و صحرای کربلا رو با هم داشتم
. بالشتم بجای اینکه زیر سرم باشه
روی سرم بود و یه پامم از روی تخت
آویزون شده بود و داشت
روی زمین کشیده می شد.
کاش می شد بازم بخوابم!
همیشه این کمبود خواب اصلی
ترین مشکل زندگیم بود. هووووف!
باید بلند می شدم!
رمان جرزن pdf
ساعت پنج صبح ...
رمان دیوانه و سرگشته pdf
ماجرای زندگی دختری با
گذشته دردناک که بعد از
مرگ مادرش و جدایی
از نامزدش، از شهرش فرار می کند
و در منزل آرمین افخم،
صاحب هولدینگ افخم تاجر
معروف جهت خدمتکاری شروع
به کار میکند،
آرمین عاشق دلارا می شود،
اما درست شب عروسی
متوجه بیماری او می شود،
فوبیای مرد …
خلاصه رمان دیوانه و سرگشته
من میام سمتت عوقت می گیره !
جلوتر می اید و نفسم
توی سینه حبس میشود …
چندشت میشه ؟
نزدیکتر می اید و پشت پاهایم
که به دیوار سرد اتاق میخورد
راه فرار را تمام شده میدانم …
من که میام پیشت بالا میاری؟
چشم ها یش سرخ استو
لحن صدایش پر از عجز و خستگي …
یک دستش را ...
رمان اوباش pdf
داستان از جایی آغاز می شود
که آی نور دستگاه ایکس باکس
گیم نتی ساشا را می سوزاند،
او دختری دانشجو و دست
و پا چلفتی است و اکنون
باید خسارت وارد شده به
ساشای مغرور و منزوی شده
را بپردازد، با همسایه شدن این دو …
خلاصه رمان اوباش
خانم؟ خانم ول کن اونو
!داری چی کار می کنی؟ …
زدی ترکوندیش سر کج می کنم
و خیره تر از قبل به کنسول
نگاه میکنم که دیانا خودش
رو جلو می کشه و کنار گوشم
میگه سوخت یعنی؟
تلاش می کنم تا به پشتش
نگاه بندازم و مشتم رو،
روش می کوبم …
نه بابا چیزیش نیست که …
مسئول گیم نت تلاش می کنه
تا من رو ...
رمان تاوان یک روز بارانی pdf
برگه رو گذاشتم رو میز.
نگاه مشکوکی بهم انداخت و برداشتش.
با دقت وارسیش کرد،
همونطوری که مشغول
خوندنش بود گفت:
– مدارکتو بده.
بی حرف از داخل کیفم
دراوردم و دادم بهش.
صفحه اولشو چک کرد
– فکر نمیکردم انقدر کوچولو باشی.
صورتت بزرگتر نشونت میده.
دستمو تکیه گاه چونم کردم
– من کوچولو نیستم.
اگر میخواید عینک بدم
بهتون با دقت مطالعه کنید.
خندید
– از نظر من کوچیکی.
یکم خم شد جلو
– در واقع اینطوری بگم بهت زمانی
که من فارغ تحصیل شدم
تو تازه به دنیا اومده بودی.
بهت زده نگاهش کردم.
یعنی دوبرابر من سن داشت؟
با دقت به چهرش نگاه کردم
صورت کشیده و پیشونی بلند.
دماغ عقابی و چشمایه آبی
که بی شباهت ...
رمان لونا pdf
لونا
داستان دختری به نام مهساست
که در بچگی با مردی که
چندسال از خودش بزرگتر بوده
ازدواج کرده.
حالا بعد از سال ها کتک خوردن
و آزار دیدن شجاعتش رو جمع کرده
و طلاق میگیره.
کسی که باعث این شجاعت
بوده هنرپیشه ایه که تصویری
از زندگیش سال ها رویای مهسا بوده.
حالا بعد از طلاق مهسا وارد
زندگی این هنر پیشه میشه
و میفهمه هرچی که از زندگی
این آدم دیده و فهمیده
فقط یه سراب بوده.
رمان لونا pdf
خلاصه رمان لونا
فقط یک کلیک مانده
تا چهره عشق
جلوی چشمان وحشت زده اش
خودنمایی کند.
دست هایش می لرزد و گوش هایش
به صداهای بیرون تیز شده.
بدنش درد می کند.
همین چند دقیقه پیش آنقدر کتک
خورده که هیچ ...
رمان فرشته بالدار pdf
خلاصه:
عشق اول هر کسی براش مقدسه.
مهم نیست یک طرفه باشه
یا به یه شکست ختم شده باشه.
هرگز فراموش نمیشه و تا ابد
مثل خون تو رگای آدم جریان داره.
شاید با نفرت تموم بشه
اما بازم مقدس میمونه.
حال اگر معشوقتم آدم مقدسی باشه
و بدونی تو حسرت تو زندگیش
رو گذرونده، درد فراقش هرگز
تنهات نمیذاره. عشق ابدی من کسی
بود که با خبر مرگش این
شعله سوزان رو به جونم انداخت… .
رمان های پیشنهادی سایت:
رمان قیزبس
رمان مستاصل
رمان تقاطع
برای دانلود هریک روی اسمش کلیک کنید
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آمار سایت
21 نوشته
484 محصول
63 کامنت
4 کاربر
پشتیبانی آنلاین واتس آپ
به گروه واتس اپ ما بپیوندید
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.