توضیحات
رمان گل های کاغذی pdf
دست توی جیب به تابلوی پیتزا فروشی
روبه رویش خیره شده بود.
لبخندی یک وری روی صورتش جا خوش کرده بود.
باورش برای خودش هم سخت بود.
نگاهی به تصویر خودش توی شیشه مقابلش انداخت.
شبح مردی که در مقابلش ا یستاده بود
با آن پسرک بی حوصله و دل مرده
ای که این شهر را ترک کرده بو د
زمین تا آسمان فرق داشت.
رمان گل های کاغذی pdf
خلاصه رمان گل های کاغذی
ناخودآگاه راست ایستاد و دوباره خودش را
برانداز کرد.
حاال به جایگاهی رسیده بود که بتواند خودی نشان بدهد.
حاال می توانست با اعتماد به
نفس راه برود و سرش را بالابگیرد.
دوباره به هیبت خودش لبخندی زد
و در را فشار داد و وارد شد.
نگاهی به اطراف انداخت.
دکوراسیون مغازه کاملا تغییر کرده بود.
یک نیم طبقه به عنوان لژ خا نوادگی
اضافه شده بود.
قدم زنان به سمت پیشخوان رفت.
برای دانلود هریک کلیک کنید