توضیحات
رمان میراث من عذاب pdf
خلاصه رمان میراث من عذاب
آب دهان خشک شده ام رو فرو دادم
و زبونم رو،
روی لب های خشک و پوسته،
پوسته،
شده ام کشیدم و بدون این که اجازه ای
از بزرگترها بگیرم؛
جواب دادم.
بله بعد از من صدای بله ی خش دار
امیرحسام شببیه ناقوس مرگ
توی گوش هام پیچید.
صدا از کسی بیرون نیامد؛
نه دستی نه سوتی و نه شادی ای
و نه هیچ چیز دیگه.
انگار همه توی مجلس ختم بودیم.
نقلی روی سرمون ریخته نشد
و دامادپیشونی تازه عروسش رو نبوسید
و کنار گوشم زمزمه های عاشقانه نکرد.
برای دانلود هریک کلیک کنید