توضیحات
رمان روناهی pdf
رمان کمیاب امروز داستان
دختری زیبا و معصوم
هجده ساله که اسیر
چنگ رسم رسومات
شوم یک روستا شده
و به اجبار پدرش
با دایی مردی که
عاشقش است
ازدواج میکند،
دیاکو خان زاده ای
مغرور و بی رحم
که در شب عروسی
روناهی را …
خلاصه رمان روناهی
نگام دو دو می زد
و قلبم مانند قناری
وحشت زده ای
که خودش رو به
قفس می کوبه
تو سینه ام بی
قراری می کرد …
دامن لباس عروس
رو به قدری بین
مشتم فشرده
بودم که خون
تو انگشت هام
مرده بود و زیر ناخنم
کبود شده نفسی ک
ه تو سینه ام سنگینی می کرد رو
با یک بازدم عمیق رها کردم …
از پنجره به آسمون تیره
و تار خیره شدم؛
ماه امشب پشت ابرپناه گرفته و شب
رو به حال خودش
رها کرده بود …
درست مثل من که
تو سیاهی دنیا گم شده
و به هر ریسمانی چنگ زده بودم،
تا بلکه راه نجاترو پیدا کنم ولی
ریسمان مار شد و دستم رو گزیده بود!
رمان های پیشنهادی سایت:
رمان سیاه سرفه
رمان رقص نگاهت
رمان مهکام
برای دانلود کلیک کنید