| سه شنبه 13 آذر 1403 | 17:11
پرشین رمان
پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …
تخفیف

قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.

رمان پرستار شیطون من pdf

ژانر: عاشقانه .کلکلی .پر از اتفاقات خوب

رمان پرستار شیطون من pdf

توضیحات

رمان پرستار شیطون من pdf

خلاصه :

داستان رمان پرستار شیطون

من درباره پرستاری به نام گیتا

سلحشوری‌ ست که اتفاقی

صحبت‌های دکتر مهرزاد

در رابطه با ارث پدر بزرگش و نقشه‌ای

که در سر دارد را میشوند و…

به سمت اتاق دکتر مهرزاد

رفتم و خواستم چند تقه

به در بزنم که صداش باعث شد

با فضولی سرمو به در بچسبونم:

_سریع تر یکی و واسم پیدا کن،

آقا بزرگ گفته هر کدوم از نوه ها

سریع تر یه بچه ی پسر بهش بده

تمام اموال و به نام اون می کنه.

چشمام گرد شد.

جناب مهرزاد بزرگ رو می‌شناختم.

همین این بیمارستان هم نصف

تهران به اسمش بود

.پس جناب دکتر

رمان پرستار شیطون من pdf

هم برای ثروت پدربزرگش

دندون تیز کرده.

دوباره گوشمو چسبوندم به در

_یکی و میخوام کنه نشه بچسبه بهم.

یه مدت نقش زنمو بازی کنه

یه صیغه ی صوری بخونیم حامله شه

.بچه رو که پس انداخت اون و

بخیر و ما رو به سلامت.

فقط دختره خوشگل باشه.

یه چیزی که در شان باربد مهرزاد باشه.

اوهوع چه اعتماد به نفسی

البته از حق نگذریم خیلی خوش

قیافه بود اما دلیل نمیشد

که انقدر خودشیفته باشه.والا…

گوشمو بیشتر به در چسبوندم.

نمیدونم چرا دیگه صدایی نمیومد…

داشتم پشت در جون میدادم

که در باز شد و از اونجایی که

مثل مارمولک چسبیده بودم به در

پرت شدم داخل و سرم به سینه ی

سفت و سنگی جناب دکتر خورد.

 

سریع صاف ایستادم و خجالت زده

از گند کاریم سرمو انداختم پایین.

درحالی که خیره نگاهم می‌کرد گفت

من بعدا بهت زنگ میزنم مجتبی!

تا تلفن و قطع کرد تند گفتم 

روی در اتاقتون کثیف بود

داشتم تمیزش می کردم.

با اخم نگاهم کرد و گفت

شما مگه پرستار نیستی خانوم؟

 هستم… هستم… آقای دکتر

اما وسواسی ام رو لکه حساسیت دارم…

دروغ که شاخ و دم نداشت.

نگاهی به اتیکت روی

مقنعه م انداخت و گفت

گیتا سلحشور…داشتی

به حرفای من گوش می کردی؟

لبمو گاز گرفتم و گفتم استغفرالله

آقای دکتر توبه کنید تهمت زدید

من اصلا اهل استراغ

سمع نیستم من داشتم…

درو پشتم بست.

دستش و بالا آورد و جلوی لبام

گرفت و ساکتم کرد. گفت

رمان پرستار شیطون من pdf
همه ی حرفامو شنیدی نه؟

با پرویی گفتم بله شنیدم.

اصلا که چی؟میخواین از بیمارستان

اخراجم کنین؟

اینو بگم اگه اخراجم کنید میرم به

پدربزرگ تون میگم برای مال و منالش

نقشه کشیدین و میخواین

زن صوری بگیرین.

اوه اوه صورتش مثل میر غضب شد

فکر کنم خواست فحشم بده

اما منصرف شد. با خشم گفت

واسه من کاری نداره

جلوی دهن یه جوجه پرستار و بگیرم.

پشت چشم نازک کردم

و گفتم متاسفانه یا خوشبختانه من

با پرستارایی که دیدید

فرق دارم آقای دکتر من…

کلافه وسط حرفم پرید

چه قدر میخوای؟ ابروهام

با شیطنت بالا پرید و گفتم ماشالا

چه دست و دل بازم هستید.

دیگه حساب کنید راز به این

بزرگی چه قدر می ارزه

پدربزرگتون ماشالا کم ثروت ندارن.

اوه اوه انگار خیلی عصبیش کردم.

یقه مو گرفت و کوبوندتم

به دیوار و غرید

_ببین جوجه

من اهل باج دادن به کسی نیستم.

تسلیم یه جوجه پرستار هم نمیشم.

بزن به چاک هر غلطی دلت میخواد بکن.

پشتشو بهم

روی کاغذ چیزی نوشت و گفت

_داری میری برگه ی اخراجتم

بده به رئیس بیمارستان.

به تته پته افتادم

چرا اخراج

اخراج؟

مگه من چی کار کردم آقای دکتر؟

من قصدم اخاذی نبود

فقط میخواستم بگم….

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان بد خوب

رمان حوالی چشمهایش توقف ممنوع

رمان اغواگر

برای دانلود هریک  کلیک کنید

رمان پرستار شیطون من pdf

  • اشتراک گذاری
  • 1268 روز پيش
  • alimirzaye
  • 227,659 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
لینک کوتاه محصول:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران
درباره سایت
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • alimirzayeسلام خانم صادقی مدیر سایت هستم 09221706572 لطفا به من پیام بدید در تلگرام...
  • alimirzayeسلام عزیز 09221706572 تلگرام پیام بدید و اگر نمیتونید از سایت خرید تلگرام ادمین...
  • Zahraسلام میتونید برا من بفرستید من برا شما پول بریزم...
  • Fereshteخوب بود و تاثیرگذار با یه روند بسیار احساسی اما قابل قبول...
  • Nabatجالب و قشنگ بود این رمان.طول کشید خوندنش اما ارزش داشت.بازم دوس دارم در آینده بخ...
  • اعظم صادقیبا سلام اعظم صادقی هستم نویسنده ی رمان ممنون بابت نظر شما، بله در دنیای واقعی از...
  • ناشناسبه نظرم فالوور های این سبک رمان ها خیلی قصه های سیندرلایی ❤️ دارن منکه 🤣خدایی حا...
  • Aishaخیلی خوب بود داستانش.تاثیر خوبی گذاشت روم و تا مدت‌ها توی ذهنم میچرخید...
  • Mahoorکتاب خوبی بود و لذت بردم مخصوصا از فصل چهل به بعد عالی پیش رفت قصه...
  • alimirzayeسلام عزیزبرای پی گیری جلد دو به شماره ی 09221706572 پیام بدید در تلگرام یا واتس...
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.