توضیحات
رمان شیرین ترین فراموشی pdf
خلاصه رمان شیرین ترین فراموشی
خانه ام خوش منظره بود
. درب ورودی قرمز با کوبه ای طلایی
. کف شطرنجی سیاه و سفید
، پله کانی چوبی که با لاک
الکل براق شده بود. ب
ا لوستری درخشنده و پر تلالو.
با این حال همیشه در شگفت بودم،
آیا اگر گوشه کاغذ دیواری را کنار بزنم
از آن خون می چکد؟
اگر این دنیا به اندازه یه شیشه شفاف بود
، چه چیزها که مشخص نمی شد.
به تلویزیون گوشه
ای آشپزخانه خیره شدم.
به سختی صدای گوینده
اخبار را پردازش می کردم،
اما وقتی کلمه قتل از میان لب های
قرمز یاقوتی اش خارج شد،
کلمه در ذهنم به صدا در آمد
. همان طور که حلقه را دور انگشت
میانیم می پیچیدم،
بغض گلویم را فشرد
. درحالی که خانه ام،
زندگیم بر پول های کثیف بنا شده بود،
همیشه می توانستم بگویم که من
در این مسئله دخیل نبودم.
نه تا همین اواخر امسال.
اکنون، دستان من به خون آلوده بود
و در حالی که خوابیده بودم،
رمان شیرین ترین فراموشی pdf
گناه مرا تماشا می کرد!
رمان پیشنهادی سایت:
رمان راهی ب دل ابریشم