توضیحات
رمان تقدیر ناگزیرpdf
گلنار دختر یتیمیه که تا به حال
زیر چتر حمایت قیم قانونیش بوده.
تصمیم میگیره از حمایت اون خارج بشه
و روی پای خودش بایسته.
یه تصمیم به ظاهر آسون
که دردسر بزرگی درست میکنه
و هلش میده به گذشته و آینده ش
رو هم تحت الشعاع قرار میده.
رمان تقدیر ناگزیرpdf
تاراز اونقدر به خودش اعتماد داره
که حرف هیچ کس رو قبول نداره،
حتی عموی پیری که دائم بهش میگه
با هر دستی بدی،با همون دست پس میگیری
و نبایدتقدیر و یازی هاش نادیده گرفت.
ناراز زمانی که با گلنار روبرو میشه،
تازه معنی حرف عمو و قدرت سرنوشت رو میفهمه.
این داستان چند نسل از یه خانواده س.
روایتی از روزگار دور و حال حاضر.
باد لای شاخه های درختان می پیچید
و آرام آرام آنها را تاب می داد.
بید مجنون بزرگ کنار عمارت ،
انگار با باد می رقصید. لبخند بزرگی
روی لبهای تاراز نقش بسته بود.
تسبیح شاه مقصودش را در دست تاب می داد
، دلش بر عکس دفعات قبل
سرشار از آرامش بود. حتی همهه
زن های داخل خانه هم نتوانسته بود
آرامشش را بر هم بزند.
امروز روز او بود
. روز تاراز بزرگ و این را خوب می دانست.
این هم یک سنت شکنی دیگه.
نمیتونم بگم دقیقا ژانر داستان چی هست .
ولی خب ردپای آثار آمنه توش خواهد بود.
یعنی توضیحات علمی و
بعد اجتماعی کار حذف نخواهد شد
این شما و این روایت چند نسل از یک خانواده