| یکشنبه 2 دی 1403 | 22:23

پرشین رمان

پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …

رمان مجمع الناز pdf

رمان مجمع الناز pdf

 

خلاصه :

ارغوان زنی جوان که به تازگی همسرش رو از دست داده،

با پسر کوچکش و مادرش زندگی میکنه..

که درگیر رسم غلط ازدواج خانوادگی با برادر شوهرش میشه و …

نگاهم رو از سنگ قبر شاهین گرفتم،

سرم رو بالا گرفتم و دنباله اشِوان گشتم …

یکم اون طرفتر پشت به من نشسته بود …

اشوان بیا اینجا …

برگشت و اومد سمتم …

حس کردم یه چیزی دستشه …

تا خواستم چیزی بگم دستش رو جلو صورتم گرفت … ماما این چیه؟

با دیدن مارمولک مُرده ایی که توی دستش بود قیافم تو هم رفت.

عصبی گفتم: اشوان این چیه گرفتی دستت؟

با اون چشم های درشته طوسی رنگش زل زد بهم و گفت:

اسمش چیه؟ با حرص زدم رو دستش

بنداز ببینم بچه ی بی ادب،

من صد دفعه اسم این چندش رو بهت نگفتم؟

مارمولک از دستش افتاد

، لب ورچید و نگاه اشک آلودش رو به قبر شاهین دوخت …

برای لحظه ی از کاری که کردم پشیمون شدم.

رمان مجمع الناز pdf

روی سنگ قبر شاهین نشست و دست های کوچولوش

رو روی عکس شاهین گذاشت …

با صدای بغض آلودش گفت:

بابایی بیا دیگه دلم برات تنگ شده …

با شنیدن این جمله اشک هام بی مهابا روی گونم سُر خورد.

از خودم بدم اومد که اینجا اینجوری باهاش حرف زدم،

کنارش نشستم.

اشوان جانم؟ باهات قهرم

رمان مجمع الناز pdf

آخه مامانی مارمولک کثیفه نباید بگیری دستت …

مریض میشی. سرش رو بالا گرفت …

مثل بابایی که مریض شد بعدش اومد اینجا خوابید …

نه خدا نکنه قربونت برم …

فقط باید آمپول بزنی …

ولی من از آمپول میترسم …

خب دیگه دست به چیزای کثیف نزن تا مجبور نشی آمپول بزنی …

چشم …

چشمت بی بلا خوشکل مامان …

با حرص نگام کرد و گفت: مامانی …

لب ورچید و دست به سینه شد، خنده ام گرفت … آ

خ مامانی فدات شه مگه چیه؟

خوشکل رو برای دخترا می گن …

رمانهای پیشنهادی سایت:

رمان لاینحل

رمان تا انتهای شب

  • 1104 روز پيش
  • alimirzaye
  • 20,589 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان پسر نا کجا اباد pdf

رمان پسر نا کجا اباد pdf

 

خلاصه :

حتی متوجه نشدم کی این کار و کرد و تموم شد.

چرخیدم
و چشم های آب ی ام بهش دوختم.

نیشخند جذابی زد و

کارتی روی میز گذاشت.

_اگر بازم تب کردی خوشحال میشم بیای مطبم!

نظرت
چیه؟
حتی توانایی قورت دادن آب دهانم رو نداشتم.

جلو اومد و
چشم های تیله ای و خیره کننده اش و بهم دوخت.

لبخند شیطنت آمی زی گوشه ی لب های سرخ و خوش
فرمش بود.

دست ی روی موهام کشید.

_برای پسر بودن، زیادی خوشکلی!

متعجب پلک زدم.

منظورش چ ی بود؟

لب ها ی خشک شده
ام رو خ یس کردم.

با دیدن ا ین حرکتم به سمتم خیز
برداشت.

دست های سردش دوطرف صورتمو احاطه
کردند.

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان لاینحل

رمان نیمه شب

رمان فراموشی

  • 1104 روز پيش
  • alimirzaye
  • 31,048 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان باور حقیقت pdf

رمان باور حقیقت pdf

خلاصه :

»تبریک میگم آقای

مهرجو،… بورس امسال بهش ما تعلق گرفته…«
از این خبر غیرمنتظره کوروش به قدری هیجان زده شد
که بقیه صحبتهای رئیس دانشگاه را درست و دقیق نفهمید. وقتی از
آن اتاق بیرون آمد اشک فوری راهش را سد کرد:
ـ چه کارت داشتن؟
لبخندی پهن تا آخرین حد ممکن لبهای کوروش را از دو طرف کش
آورد. برقی از شادی در چشمان سیاهش درخشید. با دست شکل پرواز
از فرودگاه را به او نشان داد:
ـ داداشت دارهم یره… میره اوکراین!…
سپس همینکه اصل خبر را برای او تعریف کرد، اشکان با
خوشحالی مشتی حوالهی بازویش کرد:
ـ پسر باالخره اونهمه خر خوونی کار خودشو کرد!

فردای آنروز اینخبر مثل بمب در کل کلاس و دانشگاه ترکید.

میان شلوغ پلوغی کالس سودابه بیتوجه به اطراف سرش پایین بود و از
رویجزوه های سحر تندتند چیزی را یادداشت میکرد که اشکان با یک
جعبه شیرینی وارد کالس شد. مستقیم رفت پشت تریبون و همه را
دعوت به سکوت کرد:

  • 1104 روز پيش
  • alimirzaye
  • 12,145 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان تا انتهای شب pdf

رمان تا انتهای شب pdf

خلاصه :
روایت زندگی زوج پزشکی به نام سودابه

و فرهاده که در دوران دانشجویی بهم علاقه مند شدن.

در دوران جنگ که فرهاد به اردو ها و در واقع دوره هایی

برای مداوای بیماران جنگی میره

، سودابه ای که چشم انتظار اون هست

و هر لحظه برای حال و اوضاع اون نگرانه ،

به همراه بچه ای که در شکمش داره با هزار مکافات و سختی،

خودش رو به اهواز ( شهر جنگ زده ) میرسونه

و همون جا در بیمارستان امام حسین‌ با زنی برخورد میکنه

که درد زایمان زودرس رهاش نمی کنه…

سودابه بعد از تلاش برای به دنیا آوردن اون بچه متوجه

درد شدیدی میشه که خبر به دنیا اومدن فرزند خودش رو میده…

  • 1104 روز پيش
  • alimirzaye
  • 31,968 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان ره اورد pdf

رمان ره اورد pdf

خلاصه :

رهاورد رستگار گریمور سینماست!

زنی بیست و هفت ساله که بعد از دو سال و نیم کوروش رو ملاقات می کنه!

مردی که از گذشته ی رهاورد میاد و زندگیشون

به هم گره خورده!کوروش اومده تا بفهمه در گذشته

چه اتفاقی افتاده و دلیل جداییشون چی بوده؟!

حقیقتی که رهاورد از همه پنهون کرده چیه؟!

اگه این راز برملا بشه چه طوفانی قراره به راه بیفته..؟؟

اون یکی رمان که رایگانه نویسنده هاشون فرق داره دقت کنید

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان لاینحل

رمان آلباتروس

رمان انار گل من

  • 1104 روز پيش
  • alimirzaye
  • 10,138 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان لوطاهور pdf

رمان لوطاهور pdf

 

خلاصه :

روایت متفاوتی از عشق…

از عشق در آیین یهودیت تا عشق در اسلام و باید و نبایدهایش…

در این داستان یک خواننده‌ی معروف و جوان یهودی ساکن آلمان،

راوی عشق ممنوعه خود است و راوی دیگر داستان یوسف و آرشام هستند.

دو برادر ایرانی با دنیایی تفاوت در ظاهر و باطن،

اما در یک چیز مشترک…

هر دو دلباخته‌ی دخترعمویشان،

پناه زیبا و معصوم هستند اما عموی پناه او را برای کدام

پسر خواستگاری می‌کند و کدام یک برای رسیدن

به پناه تا مرز جنون پیش می‌روند؟

پارت اول رمان لوطاهور

مقدمه:
خدا به انسان می‌گوید:
من خانه هستم… در بزن.
با هم چایی می‌خوریم و گپ می‌زنیم،

تو سبک می‌شوی و من نظرم را در مورد تو عوض می‌کنم

و کاری می‌کنم تا دلت گرم شود.

لازم نیست سر سجاده نماز باشی،

می‌توانی همان‌طور که در حال چایی خوردن هستی

با من حرف بزنی یا همان‌طور که در حال گوش دادن

به موسیقی هستی.

من هم از موزیک خوشم می‌آید،

خودم به انسان‌ها آموزش داده‌ام بنوازند،

به بعضی از آن‌ها الهام کردم چگونه سازهای متفاوت بسازند

و نغمه‌های شورانگیز از آن بیرون بکشند، ب

ا رقص هم مخالف نیستم.

رمان لوطاهور pdf

ببین پروانه‌ها چگونه می‌رقصند!

گل در حال رقص است.

‌ابرها در حال رقصند،

به کودکان نگاه کن!

پاک و معصومند و مدام در حال رقصند!

گاهی خدا می‌گوید:

مزاحم نیستی، در بزن،

با هم یک چایی بنوشیم و گپ بزنیم…

جلوی من حرکت نکن من پیروی نمی‌کنم؛

پشت سر من حرکت نکن،

من رهبری نمی‌کنم،

تنها کنارم قدم بزن و دوستم باش…

چقدر زیباست،

انسان با این تفکر زندگی کند که همیشه

و در همه حالت می‌تواند با خدای خودش حرف بزند…!

رمان لوطاهور pdf

لِو طاهور:
برای ورود به صحنه وارد راهروی طویل تالار شدم،

دست و پاهایم می‌لرزید و در دلم احساس تنش

و نگرانی عجیبی احساس می‌کردم.

احساسی که حتی بار اولی که روی استیج رفتم و شروع به ن

واختن و بعدش خواندن کردم هم به این شکل نبود.

امشب چه مرگم شده بود…!

چشمانم را محکم بستم و دوباره باز کردم…

به خاطر اهمیت ایزوله بودن صحنه از نور و صوت،

فضای واسطه‌ای میان صحنه و راهروهای پشت صحنه ایجاد شده بود.

کف دستم را همراه با یک طرف شانه‌ام به

دیوار چسباندم تا با تکیه به آن کمکی به پاهایم کرده باشم

برای برداشتن قدم‌های بعدی.

سطح دیوارها بوسیله مصالح جاذب صدا

و به رنگ تیره پوشانده شده بود.

بالاخره رسیدم…

خدا را شکر که ورودی منتهی به صحنه پله‌های زیادی نداشت

_لِوطاهور دیر کردی،

موسیقی ابتدایی اجرا تا چند دقیقه دیگه تموم می‌شه و تو هنوز آماده نیستی؟

روی اولین صندلی فلزی در دسترسم نشستم،

شلوغی چند ساعت پیش پشت صحنه،

حال به روی صحنه منتقل شده بود.

_هی پسر با توام حالت خوبه؟

رمان لوطاهور pdf

سماجت اودل در پیگیری حالم باعث شد سرم را بالا بگیرم

و به نگاهم ارتفاع بدهم برای طی کردن قد

تقریباً بلندش و رسیدن به چشمان سیاهش.

_خوب نیستم!

گیتار را روی زمین رها کرد.

با شتاب سمتم آمد و بعدش جلوی پاهایم زانو زد و گفت:

_چیزی شده؟

رمانهای پیشنهادی سایت:

رمان ارتعاش

رمان کشتن سارا

رمان همسایه جهنمی

رمان لوطاهور pdf

  • 1104 روز پيش
  • alimirzaye
  • 15,025 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان لاینحل pdf

رمان لاینحل pdf

خلاصه :

بارمان بوکسور و فایتر ۳۲ ساله و خودساخته ای

که ناخواسته عاشق دختر کم سن و سال حاج ستار طباطبائی،

معتمد بازار و محل میشه و برای به دست آوردنش هرکاری میکنه،

حتی بی آبرو کردن تلناز ۱۹ ساله ای که تازه نامزد کرده!

پشت میز آرایش اتاقم نشسته و زل زده بودم به عروسی

که موهای بافته شده اش، سلیقه ی نامزد سابقش بود …

حتی لباس صورتی روشنش،

هدیه ی همان مرد بود!

آرایش ساده و رژ کمرنگش به عروس ها نمی خورد و دل خونش،

از چشم های بی فروغ و اشکی اش کامل پیدا بود!

به عروسی زل زده بودم که باورم نمی شد آنقدر احمق و بیچاره باشد …

عروسی که توی دلم برایش آرزو

ی خوشبختی می کردم

و می دانستم که این آرزو را به گور خواهد برد!

بی توجه به هیاهوی بیرون اتاق،

هر از گاهی نگاهم را از آینه می گرفتم و

به صفحه ی چت بارمان نگاه می کردم؛

شاید آن بالا جمله ی مزخرف در حال تایپ،

نمایان شود …

از بین همهمه ی بیرون، صدای پدرم را تشخیص می دادم

که با خانواده ی داماد،

سر تعداد سکه های مهریه ام باهم بحث می کردند!

چه دل خوشی داشتند!

نمی دانستند عروس نگون بخت،

غمبرک زده جلوی آینه با خاطرات نامزدی که هیچ وقت رسمی نشد،

بازی می کند!

بافت موهای بالی سرم،

باعث سنگینی سرم شده بود …

دوست داشتم همه ی بافت های لعنتی را باز کنم،

تمام موهایی که بارمان عاشقشان بود

را از ته ببرم و پرتشان کنم توی سطل زباله، جایی که لایقش بودند!

عاشق خودم هم بود و من مناسب ترین گزینه

برای دور ریخته شدن بودم.

برای بار هزارم پیام هام را خواندم و تیک دوم آبی

رنگی که آن گوشه خورده بود قلبم را به درد آورد

رمانهای پیشنهادی سایت:

رمان اناکوندا

رمان نیلوفر ابی

رمان پرواز ققنوس

رمان لاینحل pdf

  • 1104 روز پيش
  • alimirzaye
  • 30,033 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان کشش عالی pdf

رمان کشش عالی pdf

خلاصه :
الکس، گانگستری شَّر، که از سر تکبر،

روی اغوای شیرین‌ترین دختر شهر شرط بندی می‌کنه،

تا برای اون رسوایی به بار بیاره.

اما با شناخت اون،

تب نیاز کار رو براش دشوار می‌کنه

و وقتی به خودش می‌آد که یه دل نه صد دل،

عاشق اون دختر جذاب شده.

رمان های پیشنهادی

رمان رییس گنده

رمان خوشه گندم

رمان شیطان یا فرشته

  • 1192 روز پيش
  • alimirzaye
  • 7,377 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان از فرار تا قرار کامل

رمان از فرار تا قرار کامل

به نام خدا
نام نویسنده:نداصمدی
ویراستار:نداصمدی
نام رمان:فرار تا قرار
ژانر:عاشقانه-طنز و کمی درام

خلاصه:

الای و ایلار دو خواهر دوقلو که زندگی سختی رو در پیش داشتند و الان دارند برای جمع اوری پول عمل برادرشون تلاش میکنن…بازی با دل دو مرد مشهور و پولدار…زدن گاوصندوق و عشق بینشون…چه میشه؟
حتما پیشنهاد میکنم بخونید(:

اولین قلم:دختران آتیش پاره
دومین قلم:فرار تا قرار

قسمتی از کتاب :

وقتی رو اوردی سمت قلم و کاغذت
وقتی قلبت غوغا بود ولی لبخند زدی
وقتی نوشتی و اتیش زدی
وقتی نتونستی بغض چمبره زده گلوتو
قورت بدی
اونوقته که رسیدی به جایی که نباید
نویسنده:نداصمدی
ویراستار:نداصمدی
متن مقدمه:مائده ابراهیمیان
*آالی*
ِی با جیغ کر کننده
ها ی آیالر بالشت رو محکم روی گوشهام
فشار دادم تا صدای نحسش رو نشنوم. با کشیدن پتو از روم،
کمی غرغل کردم و داد زدم:
-اه آیالر دست از سر کچلم بردار بذار کپه مرگم رو بذارم.
-کثافت پاشو کلی کار داریم؛ باید بریم دنبال بدبختیهامون
اونوقت تو تا لنگ ظهر کپیدی؟
پوکر فیس روی تشک تخت نشستم و با َاخم بهش زل زدم. با
دیدن قیافم پقی زد زیر خنده.
-وای خدا قیافهت رو عین جن شدی! پاشو دست و صورتت رو
بشور کار پیدا کردم…
با اومدن اسم کار لبخندی رو لبم نشست. باورم نمیشه باالخره
بعد از کلی گشتن و خون دل خوردن کار پیدا کردیم. امیدوارم
این کار خوب باشه و جور شه. بلند شدم و به سرویس رفتم.
بعد از اتمام کارم اومدم بیرون و روی صندلی میز غذاخوری
نشستم و منتظر نگاهش کردم.
ُگل.
_خب زرت رو بزن
پشت چشمی برام نازک کرد و گفت:
-پیدا کردم چی هم پیدا کردم! ِکیسهایی که پیدا کردم پولدارن
اونم چه جور؛ اوه عالین.
لبخندی زدم و چای رو سر کشیدم که ادامه داد:
-باید تو سه ماه مخشون رو بزنیم و گاوص ندوق رو خالی کنیم.
از روی میز دو تا پوشه سمتم پرت کرد. پوشه آبی رو برداشتم
و بهش نگاه کردم.
-ایلیا جهانبخش بازیگر معروف مطلقه. یه پسر شش ماهه داره
و دنبال پرستار برای پسرشه! سی و یک سالشه و حسابی
پولداره.
-خب بعدی؟!
-مهراد ساری بزرگترین شرکت مد و فشن داره و چندین شعبه
هم تو خارج داره ۳۰سالشه مجرده و تا حاال با هیچ جنس مؤنثی
دیده نشده و خونه مجردی داره.
دستام رو بهم قفل کردم و گفتم:
-خب چطوری وارد بشیم؟!
-مهراد ساری برا من به عنوان منشی وارد شرکتش میشم و تو
به عنوان پرستار بچه وارد خونش میشی.
اخمی کردم و گفتم:
-من کی بچه نگهداری کردم که بار دومم باشه؟!
پوکر نگام کرد و شونه ای باال انداخت.
چپ چپی نگاش کردم و پرسیدم:
-کی شروع کنیم؟!
-نمیدونم!
مشغول بازی کردن، با فنجون چاییش شد.
کالفه دستی به صورتم کشیدم و گفتم:
-خستم ایالر؛ خیلی خستم چقدر سر مردم کاله بذاریم !اخرش
گیر میوفتیم.
-فکر میکنی من خیلی راضیم؟!برای پول درمان اریا مجبوریم،
فکر میکنی با پول خدمتکاری و منشی ….میتونیم هم خرج
خودمون و هم اریا رو بدیم؟!
پوفی کشیدم و گفتم:
-نمیدونم، اخرش گیر میوفتیم.
-فردا….از فرداشروع میکنیم من فردا میرم مصاحبه.راستی
فراموش نکن تو لیندا رسولی هستی و من سمیرا راد،اوکی؟!
سری تکون دادم و مشغول خوردن صبحونه شدیم.
با صدای ایالر به خودم اومدم و نگاهش کردم که پوفی کشید و
نشست پیشم.دستام رو تو دستاش گرفت با چشم های مملو از غم
بهم نگاه کرد .اهی کشیدم و گفتم:
-به نظرت االن مامان و بابا خیلی از ما ناراحت هستند نه؟!
فشاری خفیف به دستام وارد کرد و گفت:
-عزیزم نیستند،ما که گناهی نداریم جوونی نکردیم االنم موضوع
آریا نبود هیچوقت این کارو نمیکردیم. میدونم …ریسکه!ولی
مجبوریم. فامیل هم نداریم. داداشمون تو غربت تنهاست. بعد هم
دلت نسوزه همین پولدارا حق ما بیچاره ها رو خوردند.بهت قول
میدم این اولی و اخری هستم،منم راضی نیستم!
با دستم اشک های سر خورده رو گونش رو پاک کردم و اروم
گونش رو بوسیدم.لبخندی زد و بلند شد.
-پاشو بریم یه دور بزنیم
“باشه”ای گفتم و رفتم تو اتاقم کمد رو باز کردم و یه ست مشکی
با شال سفید گذاشتمرو تخت تک نفرم.جلو آیینه وایسادم و
موهای بلند مشکیم رو شونه کردم و از باال دم اسبی بستم
مانتو شلوارو پوشیدم و دنباله موهام که از شال بیرون میزد رو
انداختم داخل مانتوم.
جلو ایینه رفتم و خط چشم نازک همراه رژ کالباسی زدم شالم رو
سرم کردم و بعد دوش با عطر و برداشتن کیف سفید و گوشیم
اومدم بیروننگاهم به ایالر افتاد که ست من بود!ناخواسته ست
میشدیم گاهی وقتا.
لبخندی به روش پاشیدم و از خونه زدیم بیرون
تو اسانسور خیره کفش های اسپرت سفیدم بودم و ذهنم درگیر .
با صدای مزخرف خانوم اسانسوریه،از اسانسور اومدیم بیرون و
سوار پراید بابام شدیم.
من گواهینامه داشتم ولی ایالر نه!
روشن کردیم و زدیم تو دل جاده صدای اهنگ رو بلند کردم
)ارامشی دارم ازرضا بهرام(
-اییی بابا اومدمزود باش بیا
نشستم سر میز غذاخوری و منتظر نگاهش کردم
-سوتی ندی ها االی تو لیندا رسولی و من سمیرا راد.
بی حوصله گفتم:
-نمیشه اسم خودمون باشه ؟
-اوکینه
بعد یکم مکث گفتم:
-چطوری وارد بشیم؟!
لبخندی مرموز زد و گفت:
-با سالح زنونه
اخمی کردم و معنی دار نگاهش کردم.اولش با گنگی نگاهم کرد
بعد تازه انگار فهمید که حرصی جیغی کشید:
-نه عنتر خانوم…..ببین به چیا فکر میکنه ها !منظورم اینه
وابسته بشند.
با خنده “اهانی”گفتم که کوفتی نثارم کرد
دست تو کیفش کرد و کاغذی گذاشت جلوم:
-شماره ای که قرار میذاری برا کار!
-میگم اگه بگه انتخاب شده چی؟بالخره اون یه بازیگر معروفه
همه از خداشه تو خونش کار کنند.
-خیر میدونم که میگم.
-اوکی.
بلند شد.
-من دیگه برم باید کلی داستان ببافم استخدام بشم.
-مواظب باش ایالر نگرانتم.
از اشپزخونه خارج شد و رفت تو اتا قشنگران نباش قل خلم.
نگاهی به شماره انداختم
شماره رو گرفتم و گذاشتم رو اسپیکر.بعد از چند بوق،صدایی
معمولی جواب داد:
-بفرمایید؟!
-سالم روز بخیر برای اگاهی تون مزاحم شدم
-بله….خانومه؟
داشت از دهنم میپرید بگم مطهری، خوبه ایالر گفت سوتی ندم.
-رسولی هستم…لیندا رسولی.
-باشه خانوم رسولی،امروز ساعت ۴بعد از ظهر منتظرتون
هستیم ادرس رو براتون میفرستم
-باشه ممنون.
-ممنون خداحافظخب به امید دیدار.
قطع کردم و نفس عمیقی کشیدم . نگاهم به ایالر افتاد که داشت
کفش های منو میپوشید! دوییدم سمتش که در وبست فرار کرد
فشی زیر لب بهش دادم.سمت tvرفتم. اخ جون باب
اسفنجی!گشنم بود و از صبح چیزی نخورده بودم داخل
اشپزخونه شدم و بعد خوردن یه نیمرو برگشتم تو پذیرایی ورو
مبل سه نفره قهوه ای سوختی لم دادم و مشغول دیدن کارتونم
شدم.
با صدای گوشیم از عسلی برداشتم و بازش کردم.یا امام از
شماره همون مرده هست یعنی اون پسره بود؟ولی صداش جوون
نبود اه نمیدونم!باز کردم و دیدم ادرس رو فرستاده
اووو کی میره این همه راه رو،بابا خر پول!خونش تو زعفرانیه
هست.شدید خوابم میومد تا ساعت ۵صبح هم که مشغول ور
رفتن با گوشی بودم، برم بخوابم عصر کسل نباشم.بلند شدم و
tvرو خاموش کردم و بعد از خوردن یه لیوان اب سمت اتاق
رفتم
داخل شدم و خودم رو پرت کردم رو تختم و بشمار سه چشمام
گرم شد.
*ایالر*

نفس عمیقی کشیدم و وارد شرکت شدم یه برج شیشه ای بزرگ
بود که اسمش ساری بود و منم قرار بود اگه شد بخش تبلیغ که
اصلی بود منشی بشم.طبقه رو پیداکردم.سوار اسانسور شیشه ای
شدم .
جووون چه قشنگه!
وقتی در بسته میشد دستی جلوش رو گرفت و خیلی ریلکس
وارد اسانسور شد.از پایین شروع کردم به اسکن!
یه جفت کفش براق و مشکی مردونه کت و شلوار مشکی اتو
کرده مرتب و تمیز زیر کت یه پیرهن مشکی با کراوات مشکی
سرم رو ب لند کردم و به قیافش زل زدم…
یه دفعه رنگم پرید، یا امــــــــــام!این که خود مهراد ساری
هست.چقدرم گنده هست عوضی من پیشش جوجه ام خیلی
هیکلی و قد بلند خدا ببخشه به صاحبش واال.یه عینک دودی زده
بود،حواسم نبود که زل زدم بهش.عینکش رو برداشت که رسما
کم مونده بود غش کنم!
لعنتی چشماش…..
خیلی از عکسش جذاب و با ابهت بود و خوش قیافه بود.رنگش
برنز بود لبای قلوه ای کوچیک دماغ سر باال که انگار عملی بود
ولی عملی نبود، قاطی کردم.چشم های درشت و پر مژه پر پشت
ابی خمار با ابرو های جذاب که تو اخم کرده بود. فدا اخمات
جیگررررر،پسر نیست بپر تو گلو هست.
باصداش به خودم اومدم.یا خدا یه ساعته زل زدم به پسر
مردم،بعد انتظار دارم لبخند ژکوند تحویلم بده!البته هر پسری بود
میزد هااا ولی این یه نمه غد و تخسه.
پشت چشمی براش نازک کردم که گفت:
-مورد پسندتون بودم خانوم؟!
منم کم نیوردم و قیافه متفکری گرفتم:
-نه.
تو همین موقع،اسانسور وایساد.زدمش کنار و وارد شرکت
شدم.دختر پسرا مثل ملخ این ور و اون ور بودن و تو هو و
وال!با دیدنم همه وایسادن و نگاهم کردند،یک صدا گفتند:
-سالم
اووووف بابا احترام!یعنی به همه اینجوری سالم میدند!
یه دختره با دو اومد منم فکر کردم میخواد بیاد بغلم خواستم
دستام رو باز کنم که از کنارم رد شد و رفت پشت سرم.
وییششششش با من نبود!برگشتم.
بلـــه… این اقا رئیس با یه پرستیژ خاص،یه دستش تو جیب
شلوارش بود به حرف های اون دختره گوش میکرد. ایشی کردم
و به طرف یه دختره رفتم:
-سالم من برا ….
سریع گفت:
-به اون اتاق برید.
بعد جیم شد.فشی زیر لب دادم و رفتم سمت اون اتاق. دو تقه به
در زدم که رفتم تو.
یه اتاق ساده بود که دو تا میز و کامپیوتر داشت و یه دختر پشت
میز نشسته بود.
در و بستم و سالم کردم.
تشکری کردم و نشستمسالم خوش اومدید بفرمایید بشینید.
-اسمتون؟!
-سمیرا راد.
-ببینید خانوم راد، من منشی اصلی شرکت تبلیغات ساری هستم
و وظایف زیادی دارم که با زیاد شدن به یه دستیار احتیاج دارم.
ولی چون همونطوری که من اکثر مواقع پیش اقای ساری هستم
باید دستیارمم پیشش باشه هر وقت بخواد برای همین این
مصاحبه رو باید با خودشون انجام بدید.
-مشکلی نیست.
لبخندی زد و اشاره کرد بلند بشم.بلند شدم اونم همراهم از اتاق
بیرون اومدیم.جلو یه در مشکی وایساد و در زد با صدای بمی
که گفت بیاید داخل شدیم.اتاق مهراد بود که بزرگ و زیبا با
چیدمان مشکی و قهوه ای. منتظر نگاهمون کرد.
-سالم رئیس ایشون اومدن برای مصاحبه.
-اوکی خانوم سماوات شما میتونید تشریف ببرید.
سماوات چشمی گفت و از اتاق خارج شد.
حاال منو میگی همچین استرس گرفته بودم!
-بشینید.

رمان رئیس گنده pdf

رمان رئیس گنده pdf

جاستین ،

دختری فعال و کوشا که در نهایت سادگی

و کمک به دیگران زندگی میکند ،

به خاطر ابتلای دوستش لیلا به انفولانزا ،

به جای او برای تحویل گل های یکی

از بزرگترین شرکت های سرمایه داری

و ساختمان سازی میرود.

ولی از ان جایی که جاستین ساده زیست

ما ضمن داشتن زبانی تیز و برنده ،

حس نفرتی فراوان به تمام پولدارهای شهر دارد ،

که متاسفانه موقع تحویل گلهای نابود شده

به اقای رییس ،

زبان تند و تیزش هم کار دست جفتشان میدهد…

رمان های پیشنهادی سایت

رمان بهترین اشتباه

رمان بر باد رفته

رمان اشک های تس

  • 1197 روز پيش
  • alimirzaye
  • 82,384 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان بهترین اشتباه او pdf

رمان بهترین اشتباه او pdf

وقتی که یک شبه باعث

بارداری غیر منتظره سوفی اسمیت شد .

نمیدونست باید پیش چه کسی بره .

تلاش کرد تا کسی ک باعث..

رو پیدا کنه اما اون هیچ جا نبود.

شش سال بعد سرنوشت اونها رو کنار هم قرار میده

رئیس بزرگترین و خطرناک ترین مافیا در جهان،

هیچ زمانی (شیطان )جو کالیسون برای

رمانتیک بازی نداره و بدنبالش هم نیست

اما وقتی یک تماس غیرمنتظره

برای یک معامله بهش میشه ،

اون با زنی ک هیچ وقت نتونست

فراموشش کنه رو برو میشه .

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان ماه اشک های تس

رمان بر باد رفته

رمان جگوار

 

  • 1198 روز پيش
  • alimirzaye
  • 20,740 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان برباد رفته pdf

رمان برباد رفته pdf

پیشنهاد ادمین :

رمانی عاشقانه و اولین و آخرین کتاب مارگات میچل است.

منتقدان معتقدند که کتاب بر باد رفته برای ابدیت

جزو بهترین کتاب های جهان باقی خواهد ماند.

با بیش از ۳۰ میلیون نسخه و بارها تجدید

چاپ به یقین شایسته چنین عنوانی است

که به خوبی سیاست و طرز تفکر آمریکایی‌ها

را به خوبی نشان می‌دهد.

خلاصه رمان:

داستان زندگی دختری به نام اسکارلت اوهارا است.

دختری با ظاهر جذاب و مغرور و بی‌پروا

از ارتباط با اطرافیان که برای رسیدن به

خواسته‌های خودش هیچ مرزی ندارد،

زندگی و عشقش به جنگ پیوند می‌خورد!

پدرش یک زمیندار متمول جنوبی است.

وقتی او خبر نامزدی اشلی

(پسر یکی از زمینداران همسایه‌)

با دختری ساده و بی‌آلایش به نام ملانی را می‌شنود

حسادت زنانه‌اش تحریک می‌شود و به اشلی ابراز علاقه می‌کند.

او فکر می کرد با داشتن اشلی می تواند

به واقعیت زندگی برسد و برای رسیدن

به او از هیچ کاری ابایی نداشت و …

از این‌که داستان با ماجرای عشق اسکارلت به اشلی،

خیلی سریع آغاز می‌شود

رمان برباد رفته pdf

، نقطه‌ی قوت داستان است که اثری فوق العاده در

ذهن خواننده به جای می گذارد

و او را دنبال خود می‌کشاند.

جنگ به‌عنوان بستر داستان،

به ماجرای عشق اسکارلت و زندگی او کشیده می‌شود.

مشکلات بعدی در اثر تبعات جنگ بوجود می‌آید:

فقر، آتش‌سوزی، مرگ، فساد مشکلات روحی انسان‌ها.

رمان های پیشنهادی:

رمان اشک های تس

رمان ماه صنم

رمان شاه مقصود

  • 1198 روز پيش
  • alimirzaye
  • 13,952 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان اشک های تس pdf

رمان اشک های تس pdf

تس اسنو هر آنچه رو که همیشه می‌خواسته داره:

یک ترم مونده بود تا در توسعه املاک مشغول به کار بشه،

یک دوست پسر دوست داشتنی و آینده‌ای خیره‌کننده .

براکس برای سالگرد دوسال با هم بودنشون،

با یک سفر عاشقانه به مکزیک تس رو غافلگیر کرد.

سواحل شنی، کوکتل‌های خوشمزه و ،

حال و هوای تعطیلات فوق‌العاده‌ای رو به ارمغان می‌آورد.

تس با قلبی پر احساس حس می‌کرد

در راس جهان قرار داره.

اما به سرقت میره. بیهوش،

و دزدیده میشه.

تس اجبارا به دنیایی پر از تاریکی و وحشت وارد میشه.

اسیر و تنها بدون منجی، معشوق، ایمان، و آینده،

تس از دختری وحشت‌زده

به مبارزی سرسخت تبدیل میشه……

رمانهای پیشنهادی سایت:

رمان ماه صنم

رمان گیوتین

رمان جگوار

  • 1198 روز پيش
  • alimirzaye
  • 16,472 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان ماه صنم pdf

رمان ماه صنم pdf

رمان ماه صنم pdf

صدای باز شدن در سکوت اتاق رو شکست،

بدون این که چشم از عکس دو نفره‌مون روی

میز آرایشم بردارم به صداش گوش کردم.

– صنم چرا نمی‌‌ذاری من حرف‌هام رو بزنم؟

من دلیل دارم… حق انتخاب دارم.

این حرف‌ها برام تکراری شده بود،

انگار غیر از خودم گوش‌هام هم از شنیدن

این حرف‌های آزار دهنده خسته شده بود

که دکمه‌ی off رو زد.

ذهنم پرت شد به یکسال پیش که

این عکس دو نفره رو گرفتیم…

یک روز برفی توی حیاط همین خونه،

کنار آدم برفی کوچیک و خوشگلی

که درست کرده بودیم ایستاده بودیم!

رمان ماه صنم pdf

من سمت راست آدم برفی،

ماهان سمت چپ، به دوربین گوشی‌اش نگاه کردیم

و لبخند زدیم،

دونه‌های ریز و درشت برف روی

سر و صورت‌مون نشسته بود.

یکسال گذشته،

بهمن رسیده ولی هنوز برفی نیومده…

لحن صداش ملایم تر شد،

کنارم روی تخت نشست و ادامه داد:

– ماهِ من! صنم… ماه صنم!

بالاخره اسمم رو کامل گفت،

این یعنی می‌خواد از در احساسات وارد بشه…

می‌خواد به هر زوری شده منو راضی کنه…

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان کنعان

رمان ماه من بمان

رمان همسایه جهنمی

  • 1201 روز پيش
  • alimirzaye
  • 28,641 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان کنعان pdf

رمان کنعان pdf

رمان کنعان pdf

داستان دختری ۲۴ ساله که طراح کاشی است

و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند

و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی

کنعان استخدام می شود و با فرهام زند،

طراح دیگر کارخانه همکار و …

خلاصه رمان کنعان

بالاخره از کارخانه ای که نزدیک محل زندگی ام بود،

تماسی جهت مصاحبه و ارائه طرح ها دریافت کردم …

دستپاچگی ام از همان اول صبح مشخص بود،

درست وقتی که بابا قاسمم را

یادم رفت برای نماز بیدار کنم …

با اینکه یک ساعت از قضا شدن نمازش گذشته بود،

اما وضو گرفت و جا نمازش را پهن کرد …

با عجله نگاهی به سفرهی صبحانه مان انداختم

و به سمتش رفتم …

رمان کنعان pdf

صورتش را آب زده بود و رد خیسی روی

مژه های کوتاه یک در میان سفیدش برق میزد.

خم شدم و درست لحظه ای که دستش

را بر روی زانوهایش گذاشته بود تا بلند شود،

صورتش را بوسیدم،

لبخند زدم و رو به رویش ایستادم،

با زبان اشاره از او معذرت خواستم …

به حرکت تند و شتاب زده ی دستهایم

لبخندی زد و مچ هر دو دستم را آرام گرفت …

لب زد … نگرانی؟

آغوشش همیشه برای من امن ترین نقطه ی جهان بود …

بابا دعا کن طرح هامو قبول کنند،

میدونی که چقدر به این طرح ها حساسم،

به خداوندی خدا اینجا هم بخواد

همون گیر کارخونه قبلی رو بده…

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان شاه صنم

رمان جگوار

رمان خوشه گندم

  • 1201 روز پيش
  • alimirzaye
  • 41,651 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان گره های روشن pdf

رمان گره های روشن pdf

مردی عاشق و اما جداییِ تلخ و قلبی

که توانِ فراموش کردن معشوقه ی قدیمی

را ندارد و زنی زخم خورده،

تازه پا به قلب دیوانه اش نهاده و تمام

تلاشش را برای به نام خود زدن آن ویرانه می کند.

و کسی چه می داند عشق است

یا انتقام که این زن را اینچنین حریص کرده.

و مرد عاشق ما گاهی دل می بازد

به عشق تازه و گاه یاد معشوق

قدیمی در قلبش جان می گیرد

و او را مقابلش می بیند

و تنها و تنها خشونت باقی می‌ماند….

خلاصه رمان گره های روشن

کلافه و سردرگم یک دست لباس

از کمد بیرون کشیدم و نزدیک تخت ایستادم.

شلوار کتان طوسی و تیشرت طوسی

به همراه پیراهن مردانه ی کرمیِ چهارخانه.

بی توجه به سارا، لباس را پوشیدم.

– من کلی کار دارم. صدایش غمگین شد،

از همیشه بیشتر…

– اگه من خواهش کنم هم نمی مونی؟

بذار خشایار که بیدار شد چهارتایی با بهار میریم بیرون.

تهِ همه ی مکالماتش به همراهیِ خودش ختم میشد.

حرصی پوف کشیدم.

رمان گره های روشن pdf

کنارَش زدم و رد شدم.

کیف به دست، از اتاق خارج شدم و به سمت موبایلم رفتم.

هنوز به طور کامل شارژ نشده بود.

رمانهای پیشنهادی 

رمان گیسو

رمان گیوتین

رمان مهناز زنی ۱۶ ساله

  • 1207 روز پيش
  • alimirzaye
  • 16,484 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان دانه سرخ پاِئیزی pdf

رمان دانه سرخ پاِئیزی pdf

خلاصه رمان دانه سرخ پاییزی

امان… امان از دل… امان از عشق…

با غم نگاهش می کنم و کاش

هیچ وقت خدا مهر عزیزی را که قرار نیست

سرنوشتمان با هم رقم بخورد در دلمان نندازد…

کاش مهرش را نصیب دلمان نکند..

-نورا جان… بی حال سرش را از بغلم بیرون می کشد

و نگاهم می کند.

-من فقط یه سوال دارم.

دستش را لمس می کنم و زمزمه می کنم:

جونم؟ -اگه اون قرار نبود سهم من بشه پس چرا…

چرا تو تاریخ به این طول و درازی،

با این همه قدمت زندگی بشر،

جفتمون تو این قرن و سال و ماه داریم زندگی می کنیم…

اگه قرار نبود مال من بشه چرا تو این همه جای دنیا..

این همه قاره، این همه کشور،

این همه شهر حتی…

جفتمون چرا باید تو یه شهر به دنیا اومده باشیم؟

این همه آدم…

خدا آخه چرا ما باید رو به روی هم قرار بگیریم؟

عجز صدایش دلم را ریش می کند…

دوباره به آغوشش می کشم و سوالش

را چه جوابی پاسخگوست جز حکمت..؟

-بفرمایید. در را باز می کند و کنار می کشد

تا اول من وارد شوم.

تشکری می کنم و داخل اتاق می شوم.

پشت سرم می آید و در را می بندد.

رمانهای پیشنهادی سایت:

رمان جگوار

رمان ترنم وزهای عاشقی

رمان عطش سرخ

رمان دانه سرخ پاِئیزی pdf

  • 1207 روز پيش
  • alimirzaye
  • 12,070 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان حرمسرا pdf

رمان حرمسرا pdf

رمان حرمسرا pdf

کارن ی یازیگر معروف و خوشگذرانه

ک برای فیلم جدیدی ک بهش پیشنهاد میشه ی

نقش مکمل خانم داره ب اسم مایا؛

همسر مایا ک ی آدم شکاکه و مایا

رو به زور  و داشتن فیلم و عکس ازش به دست آورده

رو تحت فشار میزاره ک نباید کارو قبول کنی…

خلاصه رمان حرمسرا

دستی به موهام کشیدم و یقه کتمو درست کردم.

با نگاهی اجمالی محیطی که برای مصاحبه

اومده بودم و از نظر گذروندم،

عصبی با پام رو کف سرامیکی ضرب گرفته بودم

و با انگشتا یه دستم رو دسته مبل!

با پوف کلافه ای ازجا بلند شدم و

رفتم سمت تنها راه خروج از اتاق.

درو که باز کردم سینه سینه یه مردی

که هم قد و قواره خودم بود قرار گرفتم،

با ابروهایی بالا پریده نگاهش کردم

که دستشو جلو اورد و گفت :

معذرت میخوام بابته تاخیر جناب،صولتی هستم.

رمان حرمسرا pdf

با لبخند خاص خودم که بیشتر شبیه

پوزخند بود دستمو تو دستش گذاشتم و فشردم

: کارن محتشم!

دستمو ول کرد و پشتم گذاشت و

با دست چپش که پر بود از برگه اتاق و نشون داد و گفت

: بله جناب محتشم!

مگه میشهکسی شمارو نشناسه!

بفرمایید بشینید. رو مبل نشستم

و پامو رو پا یه دیگم انداختم

و دستامودو طرفم رو دسته هایه مبل گذاشتم.

رمانهای پیشنهادی سایت:

رمان سجده و صلیب

رمان نبض جان

رمان لانه ویرانی

 

  • 1207 روز پيش
  • alimirzaye
  • 22,038 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان اوراکل pdf

رمان اوراکل pdf

رمان اوراکل pdf

داستان در مورد پسری‌‌ است به نام مهراد صباغ،

تاجری موفق و به نام که متهم می‌ شود

به سر به نیست کردن دوست و شریک خودش الیاس…

اما قبل از اینکه دستگیر شود می ‌گریزد

که بتواند مدارکی برای بی ‌گناهی خودش جمع کند.

در این راه دختری به نام مارال که چند ماه قبل تر به اجبار،

مجبور به عقد او شده است،

او را تعقیب می ‌کند که با لو دادنش بتواند

وی را مجبور به طلاق خودش بکند.

اما مهراد سر بزنگاه متوجه مارال

می‌شود و او را حبس می‌ کند…

آیا مهراد موفق می ‌شود بی‌

گناهی خودش را ثابت کند؟

آیا مارال می ‌تواند خودش را نجات بدهد؟

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان سجاده و صلیب

رمان جگوار

رمان وامق

  • 1207 روز پيش
  • alimirzaye
  • 13,597 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان سجاده و صلیب pdf

رمان سجاده و صلیب pdf

ویولت دختری زیبا با چشمان افسانه ایی،

به تازگی از فرانسه با خانواده فرانسوی

خود به ایران بازگشته او که اصلیتی ایرانی دارد

در دانشگاه با خواهر و برادری آشنا میشود

که با ارگل (خواهر) دوست و با آراد (برادر)

رقیب میشود . ویولت مسیحی است

و ارگل و آراد از یک خانواده مذهبی هستند .

کلّ کلّ بین ویولت و آراد اتفاقات زیبایی

را رقم میزند و باعث میشود……

رمانهای پیشنهادی سایت

رمان انفرادی

رمان جگوار

رمان سرشاخه ای درخت لیمو

  • 1207 روز پيش
  • alimirzaye
  • 15,701 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان انفرادی pdf

رمان انفرادی pdf

💜خلاصه رمان انفرادی:

منو دزدیدن تا برم زندان انفرادی

و با بیرحم ترین و خلافکار ترین مرد امریکا

،……..

داستان دختری که شبانه از هتل میدزدنش .

و به سلول انفرادی میبرنش و….

رمان های پیشنهادی سایت

رمان جگوار

رمان نبض جان

رمان ترنم روزهای عاشقی

  • 1209 روز پيش
  • alimirzaye
  • 71,768 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان دکتر قلب شکن pdf

رمان دکتر قلب شکن pdf

 

🧡 خلاصه :

پرستارها بهش می‌گن دکتر عوضی؛

چون پیشنهادشون رو رد می‌کنه.

مریض‌های مرد به اخلاقش نمره‌ی منفی می‌دن،

مریض‌های زن بیست.

رئیس هیئت‌مدیره‌ی بیمارستان،

که یه خانم نخ‌‌بده‌ی کامله،

از دست رِت هاموند (همون دکتر عوضی) کفریه،

چون نه تنها بهش پا نمی‌ده،

بلکه وجه‌ی عمومی بیمارستانش رو هم داره خراب می‌کنه.

برای همین،

اون یه پرونده‌ی مشکل تو خِر دکترمون می‌ندازه.

اون باید قلب پائولا یه دختر از یه کشور فقیر رو عمل کنه.

رِت نمی‌خواد زیر بار بره،

اما وقتی می‌فهمه دوست‌دختر سابقش،

عشق اول و آخرش،

قیم پائولاست نظرش عوض می‌شه.

اون برخلاف قوانین بیمارستان سیاستی می‌چینه

که پائولا و قیمش،

امیلی، باهاش هم‌خونه شن….

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان دلدادگی شیطان

رمان جنون

رمان موسم باران

 

  • 1209 روز پيش
  • alimirzaye
  • 53,795 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان دلدادگی شیطان pdf

رمان دلدادگی شیطان pdf

خلاصه:

رُهام مردی بیرحم با ظاهری فریبنده و

جذاب که هر چیزی رو بخواد،

باید به دست بیاره.

حتی اگر ممنوعه و گناه باشه!

و کافیه این شیطانِ مرموز و پر وسوسه

دل به دختری بده که نامزدِ بهترین رفیقشه!

هر کاری میکنه تا این دخترِ ممنوعه رو به دست بیاره،

تا اینکه شبانه اون‌ رو…

برشی از رمان

و به یکباره عقب میکشد.

از دخترک دور میشود و بدون تعلل به

سمتِ انتهای باغ پا تند میکند و صدایش بلند میشود:

-فکر تموم شدن رو از سرت بیرو کن رُز!

وارد انباری میشود و چشمانش یکجا ثابت نمی مانند.

نگاهش میگردنگد..

جستجو میکند..صدای نفسهای بلندش را خودش میشنود.

-همین جاهاست..همین دور و بر..

چرخی میزند و هیجان دارد برای شروع!

در گوشه ی انباری گالُن بنزین به

چشمش میخورد.

حریصانه میخندد:

-پیدات کردم!

گالن را برمیدارد و از انباری بیرون میزند.

از همان دور به عروسک نگاه میکند.

ترسیده است..

نگاهش بینِ سوراخهایی که احتمال میدهد

پناهگاهِ خوبی باشند،

در گردش است.

دنبالِ راهِ فرار است و مرد با لذت میخندد.

تفریح وار با خود زمزمه میکند:

-وقتی هنوز واسم نرقصیدی،

کجا میخوای فرار کنی؟؟

نزدیکتر میشود و حالِ خوشی دارد و..ندارد!

-آتیش بازی دوست داری؟؟

دختر با هینِ بلندی یه گالُنِ توی دست مرد نگاه میکند.

مرد سرد و مرموز است و نگاه از دخترک نمیگیرد.

درِ گالُن را باز میکند و با کینه و لذت لبخندی میزند:

-یه جشنی بگیریم که هیچ‌ جشنی به گردِ پاش هم نرسه!

نمیخوام حسرتِ رقص و آتیش بازی تو

شب عروسی به دلت بمونه رُز..

میخوام تا آخر عمر امشب تو یادت بمونه!

دختر ترسیده دو دستش را جلوی دهانش میگذارد

و مرد دیوانه ی آن چشمهای براق و وحشت زده است!

نمیخواهد حتی ثانیه ای نگاه کردن

به آن چشمها را از دست بدهد.

خیره به سبزهای براق درِ گالن را جایی می اندازد

و..بنزینِ توی گالن را روی لباس عروسِ

روی زمین خالی میکند.

تمامِ لباس عروس آغشته به بنزین میشو

د و دخترک با صدای خفه ای مینالد:

-رُهام!

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان جگوار

رمان ژالین

رمان پیچ شمرون

رمان دلدادگی شیطان pdf

  • 1210 روز پيش
  • alimirzaye
  • 61,976 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان ژالین pdf

رمان ژالین pdf

خلاصه:

یاشار رئیس سخت و

#نفوذ ناپذیری که بدون شناخت دقیق

از تیدای داستان،

اونو توی شرکتش استخدام می‌کنه،

تیدا که شخص خاصی در گذشته‌ی این آدم بوده،

با نقشه‌ای از پیش تعیین شده وارد

#شرکتش میشه و در یک

#مهمانی بزرگ ،پیشنهادِ #نامتعارفی بهش میده

که یاشار رو #وسوسه می‌کنه انجامش بده…

چالش بین هردوشون براشون یه

رابطه‌ی #ممنوعه رو رقم می‌زنه…

رمانهای پیشنهادی سایت:

رمان خوشه گندم

رمان نطلبیده

رمان پرواز ققنوس

  • 1213 روز پيش
  • alimirzaye
  • 32,046 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان مکانیک pdf جلد دوم مربی

 رمان مکانیک pdf

 

خلاصه :
همه چیز خوب تا اینکه اون دختر کوچولوی

معصوم پولدار وارد گاراژ تعمیرگاه‌ام شد.

همینکه چشمم بهش افتاد،

تموم چیزی که می‌خواستم این بود

…………

از اون مدل دخترها نبود که با مکانیک

کثیف و ژولیده شهر قرار بذاره.

با ۲۸ سال سن فکرشم نمیکردم

تو یه نگاه شیفته اش بشم و …….ب

منی که سال ها بود زنی رو نمیخواستم

الان .فقط یه مشکل ریز سر راهم وجود داشت

اما من با برنامه‌ پیش می‌رفتم.

همه کاری که باید می‌کردم این بود

تا صاحبش بشم و برای همیشه

مال خودم می‌شد.

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان مروارید

رمان جگوار

رمان سرشاخه ذرخت لیمو

  • 1213 روز پيش
  • alimirzaye
  • 229,944 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان آوای جنون به قلم نیلوفر رستمی

📚نام رمان:
آوای جنون

📚نویسنده:
Nilufar.r

📚ژانر:
پلیسی، هیجانی، انتقامی، عاشقانه

📚خلاصه رمان:
سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص چهارم را پیدا می‌کند و در مسیر قصاص کردن او، مجبور به شراکت با دختری می‌شود که در ادامه‌ی این شراکت، طی سفر اجباری به گیلان اتفاقات ریز و درشتی برای هر دو پیش می‌آید و…

رمان مروارید pdf

رمان مروارید pdf

رمان مروارید pdf

بُرهان زرگر،

ته تغاری حاج آقا زرگر بزرگ راسته‌ی

طلا فروش‌های بازار بزرگ تهران،

پسری از یه ونواده‌ی سنتی و

  • 1217 روز پيش
  • alimirzaye
  • 56,948 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان مرد قانون pdf

رمان مرد قانون pdf

 

🧡 خلاصه :

اون قدرتمند بود،

بزرگتر و رییس من بود،

یک ترکیب کشنده!

وقتی توی رزومه شغلیم دروغ نوشتم نمی‌دونستم

خیلی قضیه مهمی باشه.

قرار بود برای یک زن کار کنم،

البته فقط فکر می‌کردم یه خانمه…

اما جولیان مسترز قطعا یه مرد کامل بود…

از اون نوع مردهایی که خواب

میبینی ….

بچه‌هاش شیطون بودن و من از پنجره

جاسوسیش رو کردم و وقتی داشت کاری

زشت و درعین حال دلفریب انجام میداد مچش رو گرفتم…

روز دوم بدتر هم شد،

وقتی داشتم توی کابینت دستشوییش

با لباس‌ خواب لختم داخل وسایلش سرک میکشیدم

مچم رو گرفت و بحثمون شد.

روز سوم با ماشین گلف باهاش تصادف کردم.

و روز چهارم تصمیم گرفتم که اون شکلات رو میخوام…

تمومش رو. …..

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان مربی

رمان رمان عالیجناب

رمان سوار کار کثیف

  • 1217 روز پيش
  • alimirzaye
  • 42,894 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان مربی pdf

رمان مربی pdf

رمان مربی pdf

وقتی که از تیم فوتبال

بخاطر آسیب فیزیکی،

تو سی سالگی بازنشسته شدم….

سراغ یه شغل بی دردسر رفتم.

مربی_فوتبال_دبیرستان شهر…

اما همه چیز با دیدن مگان عوض شد.

اون دانش اموز خرخون با پیچ و تاب

و انحناهای بدن یه زن فریبنده بود.

بدتر از همه دختر صمیمی ترین دوستم.

تا این سن هرگز فکر نمیکردم

اشتیاق  بتونه یه ادمو حتی تو

سن من به جنون بکشونه.

اما شد… من کاملا مجذوب و شیفته اش شدم.

حاضر بودم بخاطر بودن باهاش هر بهایی رو بپردازم.

اونو هر طور شده تصاحب میکنم حتی اگه بخوام …..

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان عالیجناب

رمان سوار کار کثیف

رمان ترنم روزهای عاشقی

  • 1217 روز پيش
  • alimirzaye
  • 224,438 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان عالیجناب pdf

رمان عالیجناب pdf

رمان عالیجناب pdf

قسمتی از متن رمان:

سرم را به منظور تایید و به عادت همیشگی

تکان میدهم انگار که آقا هوشنگ

دقیقا رو به رویم است و من را میبیند.

وقتی صدایی از پشت خط نمیشنوم

و‌ میفهمم که منتظر است

تازه دوزاریم میافتند و تند میگویم؛

“چشم اوسااا ”
انگار فقط منتظر همین کلمه باشد، ب

دون اینکه حرف دیگری بزند تلفن را قطع میکند.

رفتارش هیچ وقت مودبانه نبوده

ولی من دیگر عادت کرده ام …

رمان عالیجناب pdf

گوشی تلفن را سرجایش میگذارم

و میروم سروقت پراید درب و داغان داوود شفته.

به ماشینش زل میزنم که یک ور آن به کل رفته!

و با خودم فکر میکنم که دیگر باید فاتحه این ماشین را بخواند.

نه که خود داوود شفته پراید مدل هشتاد و

چهارش را به جایی زده باشد ها نه!

مثل اینکه زنش که بچه اش هم نمیشده،

فهمیده که داوود شفته سرش هوو اورده

و چون خیلی عصبانی بوده اول رفته سراغ هوویش،

از گیسهایش گرفته،

کلی کتکش زده و خط و نشان کشیده

و بعد هم رفته سراغ ماشین که همه

ی عالم و آدم میدانند داوود جانش برای ماشینش

در میرود و هی ماشین را کوبیده به این ور و آن ور…

حوصله ی تعمیر را ندارم

اصلا درست کردن این ماشین که کار من نیست

دست خود اوسا را میبوسد…

رمان های پیشنهادی:

سوارکار کثیف

رمان جگوار

رمان گیوتین

رمان عالیجناب pdf

  • 1217 روز پيش
  • alimirzaye
  • 64,059 views
  • قیمت اصلی تومان۲۵۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
ورود کاربران
درباره سایت
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • alimirzayeلطفا چک کنید سعی کنید تو روبیکا به شماره ی 09221706572 پیام بدید...
  • alimirzayeسلام عزیز تمام پشتیبانی ها پاسخ داده شد...
  • زهرهسلام من رمان دلبر حاجی رو خرید کردم ولی فایل pdfبرام نیاورد بالا برای پشتیبانم پ...
  • alimirzayeسلام خانم صادقی مدیر سایت هستم 09221706572 لطفا به من پیام بدید در تلگرام...
  • alimirzayeسلام عزیز 09221706572 تلگرام پیام بدید و اگر نمیتونید از سایت خرید تلگرام ادمین...
  • Zahraسلام میتونید برا من بفرستید من برا شما پول بریزم...
  • Fereshteخوب بود و تاثیرگذار با یه روند بسیار احساسی اما قابل قبول...
  • Nabatجالب و قشنگ بود این رمان.طول کشید خوندنش اما ارزش داشت.بازم دوس دارم در آینده بخ...
  • اعظم صادقیبا سلام اعظم صادقی هستم نویسنده ی رمان ممنون بابت نظر شما، بله در دنیای واقعی از...
  • ناشناسبه نظرم فالوور های این سبک رمان ها خیلی قصه های سیندرلایی ❤️ دارن منکه 🤣خدایی حا...
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.