معرفی رمان چله ی رازو خاکستر نویسنده آزاده مظفری
خلاصه:
در میان کوهستانهای خاموش و قبیلهای که سنتهای دیرینه چون زنجیر بر گردن زندگی سنگینی میکنند، هوران، دختری جوان از عشایر کرد، پس از مرگ پدرش با تقدیری تلخ روبهرو میشود: ازدواجی که از آن گریزی نیست. اما هوران تسلیم قضا و قدر نمیشود. او به کمک مادرش و به همراه خواهر دوقلویش، به تهران میگریزد، شهری که آغوشش را با رازهایی ناگفته به روی او میگشاید.
تهران سرآغاز زندگی جدیدی برای هوران است، اما سایهٔ تقدیر بیرحم او را رها نمیکند. دو سال پس از فرار، مادرش را از دست میدهد و تنهایی، سنگینتر از همیشه، بر شانههایش مینشیند. برای گذران زندگی، شغلی بهظاهر ساده پیدا میکند: معلمی خصوصی برای کودکی که حضورش کلید ورود او به جهانی پر از پیچیدگیها و احساسات متناقض میشود.
امیر سالار، مردی با گذشتهای پررمز، وارد زندگی هوران میشود و عشقی ممنوعه در دل او شعله میکشد. اما تقدیر و سنتها بار دیگر راه را سد میکنند.
سالها میگذرند، اما سرنوشت همچنان بازیهای پیچیدهاش را ادامه میدهد. در شرایطی ناگوار، هوران تصمیمی میگیرد که زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد: کودکی که او در دل میپروراند، حامل رازی است که خود از آن بیخبر است.
سالها بعد، زندگی آرام و در سایهٔ هوران با ورود دختر جوانش به عرصه عشق به لرزه میافتد. راز به مردی دل میبندد که گذشتهٔ او را به زخمی کهنه در زندگی هوران پیوند میزند. اما حقیقتی هولناک در این عشق پنهان است؛ راز مگویی که نه تنها آیندهٔ این دو جوان را تهدید میکند، بلکه زخمهای کهنه هوران را هم باز مینماید.
«چلهٔ راز و خاکستر»
روایت زندگی زنی است که در برابر موجهای سهمگین زندگی تسلیم نمیشود و در میان عشق و رازی که نسلها را در هم میپیچد، برای یافتن راهی به سوی رستگاری میجنگد. قصهای پر از راز، ایثار و بازیهای پیچیدهٔ سرنوشت که تا آخرین صفحه در هالهای از رمز و ابهام قرار دارد.