توضیحات
رمان پاکدخت pdf
یاغی، سرکش، بااعتماد بنفس!
اما زیادی لوند و دلربا…
اون آناهیتاست.
دختری که یک تنه گلیم
خودشو از آب میکشه بیرون.
دختری که نگاهش کافیه
تا دل هر مردی و به لرزه در بیاد.
چی میشه که این دختر سر از
تخت *خواب سامان معتمد،
بزرگترین بیزینس من ایران در میاره؟؟؟
ناهیتا مشفق،
دختری که عزیزترین فرد زندگیش
چند میلیارد بدهی بالا آورده و اون در
صدد پرداخت بدهی هاست
و به جایی میرسه که مجبور
میشه … فروشی کنه….
اولین مشتری اون سامان معتم ِد،
صاحب بزرگترین
رمان پاکدخت pdf
شرکت لوازم آرایشی خاورمیانه،
پسری عیاش و خوش گذرون
که دخترا رو مستقیم به اتاق
خوابش هدایت میکنه!
و حالا
میشه اولین و آخرین مشتریه آناهیتا!
و آنا رو مجبور میکنه که
نقش عشقش رو بازی کنه
و بالاجبار با هم همخونه میشن…
لج و لجبازیاشون خوندن داره😁