توضیحات
رمان نیلوفر ابی pdf
خلاصه رمان نیلوفر آبی
صدای شلیک گلوله و جسمی
که مقابل زانوم،به زمین افتاد
. تموم شد. به چشمای نیمه
بازش که زندگی رو وداع می کرد،
نگاهی انداختم و گفتم:
-قانون بازی رو نباید دور می زدی..
اخطار رو گرفته بودی، هوم؟
خرخر کرد…
سری تکون دادم و منتظر شدم
تا نفس اخرش رو بکشه
و با چشمای خودم شاهد مرگش باشم
. کار باید بهترین شکل انجام می شد
. این یه قانون بود.
وقتی فرشته مرگ
،جسمش رو به اغوشش کشید
، ماموریتم تموم شد.
دستم رو روی گردنش قرار دادم
و بعد از اینکه چیزی حس نکرد
م, لبخندی زدم و از جنازه
خونینش دور شدم
. اشاره ای به دو مرد همراهم کردم
تا جنازه اش رو به جایی
که مشخص کرده بودیم ببرن.
سمت ماشین رفتم و دستکشم
رو از دستم بیرون کشیدم.
به جنازه ای که روی زمین
کشیده می شد،نگاه دوختم و شماره
اش رو گرفتم. -بله؟
نفسی کشیدم و به خاکی که
روی جنازه ریخته می شد
خیره شدم. -عروسی تموم شد…
رمان نیلوفر ابی pdf
رمان های دیگر این نویسنده:
رمان پرواز ققنوس
برای دانلود کلیک کنید
واقعا که قیمتشون زدیم ۲۴تومن ۴۹تومن از من کم شد
سلام به پشتیبانی آنللاین پیام بدید ۰۹۲۲۱۷۰۶۵۷۲ یا این شماره
دلیلش این بوده دوبار خرید کردید پیام بدید اضافه وجه به حسابتون بر میگرده