توضیحات
رمان نگاه الوده به عشق pdf
خلاصه
-مادر مواظب باش.
از پیاده رو برو. وای ماهور سریع بری.
خیلی مراقب باشی.
_عه خاتون، توروخدا بس کن.
اینجوری که تو دلواپسی،
استرسم بیشتر میشه.
در خونه رو برام باز کرد.
نگاهش رو پشت سرش چرخوند،
وقتی دید هنوز نگهبان در حواسش نیست.
آروم زمزمه کرد:
_میگی چیکار کنم؟! دست خودم نیست.
از یکطرف دلم میجوشه
آقا یکدفعه سر برسه،
تو رو ببینه داری تنهایی میری.
روزگار همه مون رو سیاه کنه.
فقط سریع برو الان پرویز برمیگرده
، میفهمه عمو حسن دم در نیست.
-باشه. خاتون برام دعا کن، من رفتم.
_برو قربونت بشم. خیلی مواظب باش. ماهو…
رمان نگاه الوده به عشق pdf
همه اهل خونه اهورا رو میشناختن
، دیگه احتیاج نبود از سنگ دلیش
به زبون بیارند. نه تنها من بلکه بقیه
هم با یک اخمش زهرشون می ترکید
چه برسه به اون وقتی که صداش بلند میشد
. از شانس منم همین الان ماشین
عمو حسن خراب شده
، تو راه مونده بود. با اینکه اهورا رو می شناختم
ولی دست به دامن خاتون شدم
کاری کنه و بتونم به کلاس زبانم برسم
. البته فقط یه بهونه بود،
برای رسیدن به خواسته ام…