توضیحات
رمان نم نم باران پاییزی pdf
پرنیا متوجه یک اختلالی
در همسرش میشه .
اختلالی که باعث فاصله
زیادی بین اون ها میشه
و سینا از موقعیت …
خلاصه رمان نم نم باران پاییزی
هر از گاهی به او سر می زنم.
کنارش می نشینم و می پرسم
چیزی لازم ندارد اما تنها واکنشش
حرکت سر به بالاست
و قهقهه زدن به شوخی
های پاتریک و باب اسفنجی.
با دنیایی که در آن خوش است،
تنهایش می گذارم و
سراغ غبارروبی و آبپاشی
گل ها می روم.
روی زانو می نشینم
و برگهای آسیب دیده
را از گلدان جدا می کنم.
طولی نمی کشد که دست
کوچکش روی کتفم قرار می گیرد.
لبخندی می زنم و می گویم
: چی لازم داری عزیزم؟
-می خوام برم دستشویی.
بلند می شوم و به سرویس بهداشتی
راهنمایی اش میکنم.
به کمک من نیاز ندارد اما مدام می پرسد
: پرنیا جون! هستی؟
ترسش اگرچه برایم غریب و عجیب
است اما تلاش می کنم روی لحنم
تاثیری نگذارد و می گویم
: _هستم قربونت برم.
همین جا پشت درم.
بیرون که می آید،
با دیدنم لبخند می زند…
برای دانلود هریک کلیک کنید
رمان نم نم باران پاییزی pdf