توضیحات
رمان من بی ما pdf
قدمهایش هر آن سستتر
از قبل میشد.
لبخند روی لبش رفته رفته میمرد.
دهانش خشک و نگاهش
ناباورانه روی قامت او که پشتش به ترانه بود؛
چرخ میخورد.
ضربان قلبش محکم میکوبید
و نبض سرش تند میزد.
هر ثانیه و هر لحظه که مرد
با فرد پشت خط و بیخبر از او حرف میزد؛
او را در حالت احتضار فرو میبرد…
صدای فریاد مرد در فضای خانه پیچید..
برای دانلود هریک کلیک کنید