توضیحات
رمان رز خاکستری pdf
فردین دل میشکند و آه آن دلِ شکسته
جوری دامن احساسش را میگیرد
که لحظه به لحظهاش درد میشود
و خواب با هزار قرص خوابآور
رخت بر میبندد از چشمانش
و تمام خواستنهایش خلاصه
میشود در همان دلِ شکسته.
اما انگار جوری آن دل را زیر پاهایش
له کرده که صدای فریاد بیصدایش
به گوش خدا هم رسیده.
و حال خدا قصد تقاص گرفتن میکند.
خلاصه رمان رز خاکستری
کلید را در قفل چرخاند و وارد شد.
صدای بسته شدن در پشت
سرش نیامد و مگر مهم بود؟
کتش را روی اپن پرت کرد و
به سمت بار کوچک گوشهی هال رفت.
شیشهی قرمز رنگ را برداشت
و تن پردردش را روی کاناپه رها کرد.
چشمانش میخ نقره فامهای
رو به رویش شد و صدایش گرفته بود انگار:
_پیش مامان بودم.
کمر از پشتی کاناپه جدا کرد
و شیشه ی حاوی آن ماده ی
دوست داشتنی را به دست گرفت
. _حالش فرقی نکرده.
براش حرف می زنم، اشک می ریزه.
براش می خونم،
اشک می ریزه. برای می خندم،
اشک می ریزه. براش اشک می ریزم
، اشک می ریزه…
اشک می ریزه، اشک می ریزه.
رمان های پیشنهادی سایت:
رمان راز مرگ
رمان پرواز ققنوس
رمان تریاق
برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید
رمان رز خاکستری pdf