توضیحات
رمان از جنس تنهایی pdf
” کوچه را تا انتها رفت و به خیابان وارد شد.
همان طور در پیاده رو قدم برمی داشت
تا به محل قرارش که سرویس هر روز از
آن محل سوارش می کرد برسد.
کتابش دستش بود و از آخرین فرصت ها
برای مرور درس استفاده می کرد.
ماشینی که از خیابان رد می شد بوق کوتاهی زد.
حواسش هنوز در کتاب بود که بوق دوم هم زده شد.
سرش را بلند کرد.
نگاهش به ماشین مهمان خانم جان
و چهره ی مهربان خود خانم جفان که
کنار دست راننده نشسته بود افتاد.
ولی چهره ی راننده خوب پیدا نبود. “
برای دانلود کلیک کنید