| دوشنبه 26 شهریور 1403 | 20:39

پرشین رمان

پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …

رمان عشق در اغما pdf

رمان عشق در اغما pdf

بچه ها هم لباس پوشیده و

آماده پایین بودند و مادر را بغل کردند .

احد به ماشین اشاره کرد :

برسونمت .

تشکر کرد و گفت: ماشین دارم .

احد نگاهش به ماشینش انداخت

: مبارکت باشه . ماشین خوبیه 

پس می بینمت . فعلا .

با بچه ها خداحافظی کرد

و داخل ماشین منتظر شیرین بود

که امیر و سلاله هم رسیدند

. امیر لحظه آخر احد را از پشت دید

سوالی نگاهش کرد :

مستاجر جدید شیرین جونه .

امیر سر به زیر انداخت : آشنا نیست ؟

فقط توانست بگویید : چرا آشناست .

امیر متوجه شده بود توضیح بیشتری لازم نبود.

دانلود رمان به جان او

  • 1201 روز پيش
  • alimirzaye
  • 21,727 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان به جان او pdf

رمان به جان او pdf

قسمتی از متن رمان:

دهنت رو ببندددد…خسته م کردی..

چرا اینقدر بهونه می گیری…

گوربابای هرچی بچه ست…

این ها کلماتی بود که با هجوم

خشم و اعتراض بر دهان او جاری میشد.

وقتی که داشت اینها رو با بلند ترین

صدای ممکن بر سر کودکش شلاق میکرد،

صورت لجباز کودک تبدیل به یک جفت چشم

وحشت زده و لبهای لرزان شد

و صدای گریه جایش را به سک سکه ای

قابل تحمل تر داد..

قفسه ی سینه ی خودش هم

از ناراحتی و خشم رها شده

با شدت زیاد بالا و پایین می پرید

و یقین داشت که چشمهایش

آنقدر مخوف و وحشتناک شده

که کودک چهارساله

را ملزم به سکوت کرده است!!!

رمان به جان او pdf

خلاصه رمان به جان او

اگر چه فریاد خشمش طفلک چهار ساله

را به سکوت تبعید کرده بود

، ولی دیدن لرزش لبها

و دست و پاهای او در این حالت،

قلبش را به درد می آورد.

حالا از خودش عصبانی بود

.از اینکه چرا نتوانسته بود

بر خشمش غلبه کند .

رمان به جان او pdf

چرا کم آورد؟ چرا انتقام اعتراضش

را از کودکی گرفته بود که

در این بازی گناهی نداشت!!!

ولی هنوز آنقدر آرام نشده بود

که پشیمانی اش را با

در آغوش گرفتن فرزندش اعتراف کند.

صورتش را از او گرفت تا کمتر معذب شود.

با صدای بلند خودش را توجیه کرد:د…هه!!!!

از صبح تا حالا یک ریز داره گریه میکنه..

هر دیقه یک بهونه میاره!

از خواب پا میشه میگه اینو میخوام اونو میخوام..

اینو نمیخورم..اونو نمیخورم !

فلان کوفت و برام بخر. کیک میخوام..

کوفت میخوام.. زهرمار..د بچه یکم آروم بگیر !

روانیم کردی ..آخه منم آدمم.

داشت راه میرفت و

بصورت رگبار جملات را ادا میکرد که

پایش به چیز سختی

برخورد کرد و از درد ناله ای کرد.

وقتی پایش را کنار کشید

و چرخ ماشین اسباب بازی

را میان کوه ریخت و پاش ها دید،

با حرص بیشتر لگدی به چرخ زد

و دوباره فریاد کشید :

بیاااا… این شده زندگی من..

یکی اگه سر زده بیاد

فک میکنه اینجا طویله ست..

مردشور همه تونو ببره..

د پاشو سریع اینا رو جمع کن پویا….

وگرنه حسابت و خودم می رسم…

دانلود رمان دلبر حاجی

  • 1201 روز پيش
  • alimirzaye
  • 50,871 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان دلبر حاجی pdf

رمان دلبر حاجی pdf

 

خلاصه :

حاج‌ سلیمِ پهلوی مردی که برای حفظ آبروی

خونوادگیش دختر یتیمی رو با پول می‌خره

و به صیغه پسرش درمیاره…

با هم اتاقی شدن پریماهِ شونزده ساله

و حاجیِ بیست و شش ساله ی

شیطونمون کلی شیطنت عاشقانه در راهه

، حاج‌سلیم با فهمیدن راز قدیمی که

به‌ پریماه و‌ خونواده ش ختم می‌شه

دستور می‌ده که رابطشون‌ باید‌ واقعی بشه

و با اینکار دین‌ خودشو ادا کنه

اما با حامله شدن پریماه و‌ اومدن…

زرمان تخس زبون دراز pdf

  • 1201 روز پيش
  • alimirzaye
  • 473,402 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ۲ نظر

رمان تخس زبون دراز pdf

  • 13 خرداد 1400
  • 14:50
رمان تخس زبون دراز pdf

رمان تخس زبون دراز pdf

خلاصه رمان:

زندگی هایی که سر نفرت و انتقام تباه میشه…

دختری که سر لج و لجبازی مدیون

خلافکاری میشه و به عنوان مربی رقص

وارد باندی میشه که…

عشقی که ناخواسته شکل میگیره…

عشقی ممنوعه…

با پایانی شاید تلخ…و شاید شیرین….

دانلود رمان ارث پدری

رمان نبش قلب pdf

رمان نبش قلب pdf

رمان نبش قلب pdf

من کیان_مقدم از وقتی خودم

رو شناختم عاشق دختر عموم کیمیا بودم

عشقی که هیچ‌کس خبر نداشت حتی خودش.

وقتی از سربازی برگشتم

برای عقد برادرم،

عروس اون سفره عقد کسی نبود جز کیمیا.

دیگه زندگی برام معنا نداشت

که به دستور پدرم حاج حسین

ساره رو عقد کردم چون به

جز چشم چیزی دیگه‌ای به حاجی نمی‌گفتم.

الان بعد از گذشت سال‌ها اتفاقی افتاده

که رسم صدساله‌ی خاندان_مقدم باید اجرا بشه.

رسمی که خودم مخالف صد

در صدش بودم اما می‌توانست من

را به خواسته‌ی قلبیم برسونه…

خلاصه رمان نبش قلب

کمی بهش نزدیک شدم…..

_امروز چی شد؟…….

این حالت که این‌جوری برای من سینه

سپر کردی و تو روم وایسادی؟!…

فقط نگاهم کرد و ادامه دادم…

_اسمت بره تو شناسامه‌ی من،

اونوقت هرجا خواستی برو……

مثل قبل باش، دیگه اون موقعه نگرانت نیستم…

_مگه اگه نخوام نگرانم باشی کیو باید ببینم؟!

… صداش رو بالا برده بود…

دستم و گذاشتم روی بینیم…

_هیس… ما آبرو داریم…

تن صداش و کم کرد…

و با خشمی که هنوز باهاش بود ادامه داد

… _آبرو؟!… هه…

تو که دم از آبرو می‌زنی،

نمی‌ترسی با صیغه کردن من،

پشت سرت حرف بزنند؟!…

_کار خلاف شرع نمی‌خوام بکنم!…

از حرصش گوشه‌ی چادرش رو تو دستش مشت کرد…

_کجای احکام شرع گفته

به‌ زور کسی رو صیغه کنید؟…

_برو کیانا رو بردار بریم خونه…

اونجا حالیت می‌کنم!…

تک خنده‌ای زد… _

مشکل همین‌جاست که فکر می‌کنی

بقیه نفهمند و فقط تو حالیته!…

رمان نبش قلب pdf

قدم برداشت که بره…

_به قوله حاج عمو تو

احساسی تصمیم می‌گیری…

بعدشم مراعات حالت

و می کنم هیچی بهت نمیگم!…

برگشت و اومد روبروم ایستاد…

_تو الان داری مراعاتم و می‌کنی؟…

بغض کرد و ادامه داد…

_تو که هر چی دلت خواست بهم گفتی کیان؟!…

این کجاش مراعاته؟…

ابرو بالا انداختم و جوابش رو دادم…

_بهت هشدار داده بودم

که نخواه برخلاف میلم عمل کنی؟!…

کمی صورتم و جلو بردم و نزدیکش شدم…

_بهت گفته بودم کیمیا؟!…

نه؟!… _قبلاً چی صدام می زدی؟!…

متعجب خیره شدم و خودم رو عقب کشیدم…

_یادت رفته؟… زیاد دور نیست کیان!…

اون موقع که کیوان زنده بود

، چی صدام می‌کردی؟…

رمان نبش قلب pdf

دانلود رمان پرواز ققنوس

 

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 44,847 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان پرواز ققنوس pdf

رمان پرواز ققنوس pdf

خلاصه رمان :

ماجرای دختری نخبه اما سرکش

که دختر سردار بزرگ ارتش ایرانه

ومخالفت های زیادی با عقاید

پدرش داره و توی مسیری قرار می گیره

و با مردی اغواگر اما قاتل رو به رو میشه….

قسمتی از رمان پرواز ققنوس:

جان دلم،تو اصلا نامرد بودن را بلدی؟


من افسار گسیخته و یاغی،

برای عظمت شانه های


کوه پیکرت نه!!


برای اغوش مردانه ات دل باخته بودم


تو و ان قدرت دل کش مردانه ات


تو و ان لبخند گیرایت که امان از لبخندت

لبخند کمر شکنت که من را اسیر کرده بود


چشمان خاصت و بوی مردانگی ات


زیر وفاداریت،گلوله باران شدم


پاسدار مرز ها بودی،اما پاسبان دلم شدی و


من،غارت شده به دست های تو بودم  

 دانلود رمان پرواز ققنوس pdf

رمان پرواز ققنوس pdf


مقابل چشمانم


چشمانی که مغناطیس مردانگی ات

را دریافت میکرد


شعله گرفتی هرم اتش تنت را در بر گرفت
وتو


از دل اتش


خاکستر شدی


سوختی


و ققنوس شدی

ققنوس منی که بیم اتش داشتم

زیر بال هایت حفظ
شدم و بعد


تو
پرواز کردی اری،


ققنوس ها رسمشان

سوختن وپرواز است و من والی
یک چیز شدم؛
پرواز ققنوس!!!

دانلود رمان نبش قلب

  • 1203 روز پيش
  • alimirzaye
  • 260,436 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان به من بگو کی هستم pdf
خلاصه کتاب
رمان به من بگو کی هستم pdf
  • 1203 روز پيش
  • alimirzaye
  • 148,201 views
  • ۲ نظر
رمان شرط بندی دردسر ساز pdf

رمان شرط بندی دردسر ساز pdf

 

خلاصه رمان:

الیسا با چندرتا از دوستاش از یتیم

خونه فرار میکنه و مجبور میشه

بعد از سختیهایی که میکشه

دست به کار خلاف یا دزدی بزنه

در این بین ناخواسته وارد گروهی میشه

که بدون اینکه بخواد باعث پیشبرد

یکی از عملیاتهاشون میشه ..

پلیسی جوان اونو در ان عملیات میگیره

وپس از دستگیری طبق نثربالا

شرطی بینشون گذاشته میشه

تا باهم به عنوان خلافکاران حرفه ای وارد گروه بشن…

 

 

دانلود رمان پاییز بی مهر

 

 

 

شرط بندی دردسرساز Requestnovel

  • 1203 روز پيش
  • alimirzaye
  • 139,870 views
  • یک نظر
رمان پاییز بی مهر pdf

رمان پاییز بی مهر pdf

 شخصیت اصلی رمان مردی به نام نیماست

که در کارخانه‌ای کار می‌کند

که به تازگی ورشکست شده است.

رییس جدید به کارخانه می‌آید

تا کارخانه را از نو بسازد.

رییس جدید که یک زن جوان است

، در برابر بعضی از اتفاقات،

عکس‌العمل‌های شدید

و غیر قابل انتظاری نشان می‌دهد.

و بالاخره از نیما برای انجام کاری تقاضای کمک می‌کند.

کمکی که باعث فهمیدن مطالب جالبی می‌شود…

قسمتی از متن رمان:

نفسمو فوت کردم و گفتم:

بین ژاله خانوم …

من نمی‌دونم آدرس اینجارو چه جوری پیدا کردی.

ولی اشتباه بزرگی کردی که اومدی اینجا.

اگه اینجا به جای خانواده ی

من چند تا پسر مجرد زندگی می‌کردن

می‌دونی چه بلایی سرت می‌اومد.

اصلا به کاری که انجام دادی فکر کردی یا …

یا اینکه عادت داری هر خونه ای

که آدرسشو بهت دادن یه سری بهش بزنی؟

با جمله ی آخرم اخم هاش

تو هم رفت و با عصبانیت گفت:

متوجه هستی داری چه تهمتی به من می‌زنی؟

نگاهی به سر تا پاش انداختم

و با خونسردی گفتم:

تیپت که این طور نشون می‌ده …

با اعتراضی گفت:
ﻧﯿﻤﺎ …

رمان پاییز بی مهر pdf

ﻣﻦ اﯾﻦ ﻟﺒﺎسﻫﺎ رو ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﭘﻮﺷﯿﺪم

ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﭘﻮزﺧﻨﺪ ﺑﺰﻧﻢ وﻟﯽ ﺟﻤﻠﻪاش

اوﻧﻘﺪر ﻣﺴﺨﺮه ﺑﻮد ﮐﻪ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ

ﺟﻠﻮی ﻗﻬﻘﻬﻪ اﻣﻮ ﺑﮕﯿﺮم.

ﺧﻨﺪهﻫﺎم ﮐﻪ ﺗﻤﻮم ﺷﺪ ،

ﻧﮕﺎه ﺑﺪی ﺑﻬﺶ اﻧﺪاﺧﺘﻢ و ﮔﻔﺘﻢ:

رمان پاییز بی مهر pdf

اﮔﻪ اﯾﻦ ﻟﺒﺎس ﻫﺎرو ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﭘﻮﺷﯿﺪه ﺑﻮدی ،

ﭼﺎدر ﺳﺮت ﻣﯽﮐﺮدی و ﺗﺎ اﯾﻨﺠﺎ می‌اوﻣﺪی …

ﻧﻪ اﯾﻨﮑﻪ از اون ﺳﺮ ﺷﻬﺮ ﺗﺎ اﯾﻦﺟﺎ

، ﺑﺎ اﯾﻦ ﺳﺮو و ﺿﻊ

، ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮن ﺟﻮﻟﻮن ﺑﺪی و ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﺠﺎﻧﯽ راه ﺑﻨﺪازی

دانلود رمان برای من بخون برای من بمون

پاییز بی مهر @Vip_Roman

  • 1203 روز پيش
  • alimirzaye
  • 72,092 views
  • یک نظر
رمان برای من بخون برای من بمون pdf
خلاصه کتاب

داستان زندگی یه دختر نوزده ساله

به نام عاطفه است که عشق شدید

 و عجیبی به یک خواننده داره،

تا اینکه یک روز اتفاقی از قاب

تلوزیون برق حلقه ازدواج رو تو

دست خواننده محبوبش میبینه و بعد متوجه میشه

که همون روز، روز عقد اون خواننده بوده

تا اینکه توی یه شب فوق العاده،

قشنگترین و زیباترین اتفاق زندگی

عاطفه با یه تلفن رقم می خوره

.پایان خوش.

  • 1203 روز پيش
  • alimirzaye
  • 237,352 views
  • یک نظر
ورود کاربران
درباره سایت
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • alimirzayeسلام خانم صادقی مدیر سایت هستم 09221706572 لطفا به من پیام بدید در تلگرام...
  • alimirzayeسلام عزیز 09221706572 تلگرام پیام بدید و اگر نمیتونید از سایت خرید تلگرام ادمین...
  • Zahraسلام میتونید برا من بفرستید من برا شما پول بریزم...
  • Fereshteخوب بود و تاثیرگذار با یه روند بسیار احساسی اما قابل قبول...
  • Nabatجالب و قشنگ بود این رمان.طول کشید خوندنش اما ارزش داشت.بازم دوس دارم در آینده بخ...
  • اعظم صادقیبا سلام اعظم صادقی هستم نویسنده ی رمان ممنون بابت نظر شما، بله در دنیای واقعی از...
  • ناشناسبه نظرم فالوور های این سبک رمان ها خیلی قصه های سیندرلایی ❤️ دارن منکه 🤣خدایی حا...
  • Aishaخیلی خوب بود داستانش.تاثیر خوبی گذاشت روم و تا مدت‌ها توی ذهنم میچرخید...
  • Mahoorکتاب خوبی بود و لذت بردم مخصوصا از فصل چهل به بعد عالی پیش رفت قصه...
  • alimirzayeسلام عزیزبرای پی گیری جلد دو به شماره ی 09221706572 پیام بدید در تلگرام یا واتس...
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.