| پنجشنبه 29 شهریور 1403 | 01:38

پرشین رمان

پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …

رمان محکمه pdf

رمان محکمه pdf

 

خلاصه:

نفس دختری که بخاطر شرایط

زندگیش با زیبایی خیره کنندش

مردهای پولدار و گاهی

زن دار رو به خودش جذب میکنه

با اونا صیغه میکنه و بعد با تهدید

ازشون پول میکشه تا اینکه بامرد

خشن و جذابی به اسم اریا صدر

اشنا میشه باهم عقد میکنن بی خبر

ازینکه اریا از گذشته ی سیاهش

خبر داره و قصدش…

دانلود رمان دیواری به ضخامت سکوت

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 50,318 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان گیج گاه pdf

رمان گیج گاه pdf

ببین آهو،

باید  با این خبری که میشنوی

خوشحال بشی  ؛ولی من اصلاً

نمیتونم عکس العملت روپیش بینی  کنم.

»انگار خودم می دانستم خوشحالی

ای در کار نخواهد بود؛ پس گفتم:

«خب حالا بگو.»ناگهان وغیر  منتظره ادامه داد

: «پیداشکردن!»پس از اتمام

جملهٔکوتاهش  متعجب شدم

وکمی بعد حرفش را هضم کردم.

باحیرتگفتم: «چی؟» -خیلیخوشحالم!

پلیس ها  هاپیداش کردن.

رمان گیج گاه pdf

از شنیدن حرفش، قلبم فرو ریخت

و تنها جمله  زبانم «چرا الان؟»

بود. چرا وقتیکه قرار بود پس از سالها

طعم خوشبختی را بچشم،

بباید پیداش میشد؟چرا وقتیکه

می خواستم گذشته ام را از

آیندهام کنار بزنم باید می آمد؟

دانلود رمان افسون سردار

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 38,813 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان عشق سخت pdf

رمان عشق سخت pdf

رمان عشق سخت pdf

لپ تاپمو بستمو زیر پتو خزیدم.


تمام چیزایی که خوندمو تو

سرم مرورکردم


شخصیت مرد فیلم که چقدر جذاب بود.


خودمو جای شخصیت زن گذاشتم


قلبم تند تر زد.


با یاد آوری سکانس … که داشتن دستم

بدون
اراده…   رفت.


من همیشه یه دختر….بودم.


کسی که زود…. میشد

و دیر راضی میشد.


درسته هیچوقت با هیچ کسی  نداشتم 

اما تا دلت بخواد خودم از

خجالت خودم بیروون اومده
بودم……

دانلود رمان ساقی

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 201,486 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان ساقی pdf

رمان ساقی pdf

ساقی یه دختر مظلوم

که بخاطر کار و نیازی که به کار داره

، میره تو شرکت نامزد دوستش

استخدام میشه… و آراز یه

مرد وحشی خوی و پولدار که

رییس ساقی میشه و بعد از اینکه

نامزدش تو روز عروسی فرار کرد

برای انتقام سراغ ساقی میره

چون فکر میکنه از طرف نامزدش

برای جاسوسی تو شرکتش اومده…

آراز با خودخواهی آبروی ساقی

رو میبره و جار میزنه ساقی باهاش

رابطه ی نامشروع داره…

وقتی پدر ساقی اونو از خونه پرت میکنه

بیرون، ساقی کسی رو جز آراز

نمیشناسه که بهش پناه بده….

داستانی که از نفرت و کینه شروع میشه

و به عشقی بی نظیر ختم میشه…

خلاصه رمان ساقی

آیسان با ذوق و هیجان و در حالیکه

دستانش از شدت این ذوق می لرزیدند

، چشمان درشت و سبز رنگش

را به صفحه ی گوشی دوخت

و با جابه جا کردن چند عکس

وقتی به عکس مد نظرش رسید

با هیجان رو به برادرش که کنارش

نشسته و با خونسردی

هیجانش را دنبال میکرد گفت:

_وای! بیا آراز. پیداش کردم. چطوری

تو اینهمه مهمونی نسیم رو ندیدی.

یه محفله و یه نسیم جذاب!

نیشخندی زد!

رمان ساقی pdf

پدر نسیم برایش جذاب تر بود!

وگرنه او را چه به ازدواج ! میل چندانی

برای دیدن عکس دختری

که خانوادهاش برای ازدواجش

درنظر گرفته بودند نداشت

، این ازدواج برایش مثل یک معامله بود.

معامله ای که برایش سود کلانی

به همراه داشت، اما آیسان گوشی

را درست مقابل چشمش گرفته بود و

تیله های همرنگ تیله های

خواهرش راه فراری نداشتند .

بد نبود! تنها جملهای که به ذهنش رسید!

آنقدر هم تعریفی نبود

. اطرافیانش عادت داشتند

وقتی دختری از یک خانوادهی متمول

می دیدند او را بیش از پیش بزرگ کنند

. دختر داخل عکس ظاهرا آرایش کمی

داشت اما این فقط ظاهر قضیه بود!

دانلود رمان تنفر دوار

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 185,221 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان راهی به دل ابریشم pdf

رمان راهی به دل ابریشم pdf

خلاصه 

با همان لباس مشکی و عکسی

که میان انگشتانم فشرده میشد،

از پله های پشت بام بالا رفتم.

صدای کوبش آهنگ طبقه پایین سرسام آور بود.

به محض بازکردن درب پشت بام،

باد خنکی وزید و بوی گل های

شب بوی حیاط بزرگ عمارت فخاری

را برایم به ارمغان آورد.

با چشمانی پر از اشک به فضای مقابلم

خیره شدم و عکس پدرم را در دست فشردم.

با افکاری متوهم گونه قدم جلو گذاشتم.

فکرم می پرید و هربار خاطره ای

در ذهنم پررنگ میشد.

یاد لبخند هایی که تا چند ماه پیش

برای لحضه ای از روی لب پدرم

محو نمیشد. پدری که عاشقانه او را

می پرستیدم و مادری شیرین..

اما حال ورق ها برگشته بود.

رمان راهی به دل ابریشم pdf

دیگر به لب پشت بام رسیده بودم.

بدون یک لحظه فکر نرده را گرفتم

و از روی آن رد شدم. حال هیچ حائلی

بین من و افکار پریشانم نبود.

آخر مگر چند وقت از مرگ پدر مهربانم

می گذشت که پریچهر حاضر

به ازدواج با رقیب پدرم شده بود

افکاری عجیب ذهنم را پر کرده بود.

دلم می خواست بمیرم و پیش پدرم بروم.

اصلاً همان بهتر مادر بی وفایم

را با فاسقش تنها رها کنم.

بگذار با یار جدیدش در کثافت

شان غرق شوند.

نرده ها را گرفتم و سینه ام

را جلو بردم حال از آن زاویه

زمین زیر پایم بود.

تنها کافی بود. دست هایم را باز کنم و تمام!

دانلود رمان تنفر دوار

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 43,112 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان تنفر دوار pdf

رمان تنفر دوار pdf

ناب‌ترین رمان طنز قرن🤣😹

‌دختره انقدر منحرفه

که تند و تند سوتی میده🙊😂🙈

– خوش آمدید سرورم!

از حرکت ناگهانی و تغییر

لحن همسرش متعجب شد.

– ممنونم، خبریه؟

پالتوی چرمش را گرفت و

روی چوب رختی آویزان کرد.

– تا خبر را چه در نظر بگیرید سلطانم.

ابروهایش را به یکدیگر نزدیک کرد.

– چیزی برای خوردن داریم یا باز

قراره مهمون جیب من و رستوران باشیم.

لبخند شیرینی را روی لبانش نشاند.

– خیر سرورم، خود برایتان غذایی

از خطه ی هندو طبخ نموده ام

اما اندکی زمان تا مهیا شدنش

باقی است که تا شما استحمام کنید

آماده ی میل کردن خواهد شد.

سر تا پای نهال را از نظر گذراند.

– خدا خودش امشب آخر و عاقبت ما

رو به خیر کنه، حالا چرا غذا هندی؟

لبخندش دندان نما شد.

رمان تنفر دوار pdf

قسمتی از رمان

– راستش را بخواهید امروز

که مشغول مرتب سازی خانه بودیم

آن محموله ی منفور را

پیدا و راهی زباله دانی ساختیم.

مقابل او ایستاد و دست

روی شانه اش گذاشت.

– درست حرف بزن ببینم،

چه وضع حرف زدنه؟
پر شیطنت ابرو زد

– شما خود گفتید لحنمان

را نمی پسندید ما هم در تغییر آن کوشیدیم

و حاصل این چنین شد.

نفسش را کلافه بیرون فرستاد.

– قضیه ی محموله چیه؟

سرش را به طرف دست

روی شانه اش چرخاند.

– خداوند از سر تقصیراتمان بگذرد

که ابتدا به دستتان ظن بد بردیم

اما بعد آن ماده ی سفید رنگ

را در کیسه ای درون کابینت

ها یافتیم و به اشتباه خود پی بردیم.

نگاهش را در چشمان

غرق حیرت مردش گره زد.

– دگر نیازی به استفاده از آن

زهرماری نمی باشد سرورم چراکه

ما از هر حلالی بر شما حلال تریم.

متوجه ی منظورش که شد،

انگشت شست و اشاره اش

را دو طرف لبانش گذاشت

تا جلوی خنده اش را بگیرد.

– تو کلا با حیا داشتن مشکل داری، نه؟

یک قدم فاصله ی بینشان را از میان برداشت.

– خیر عالیجناب اما چاره ای جز

طبخ غذای پر از ادویه و بی‌حیایی

برای محک زدن سلامت شما باقی نمانده.

دیگر نتوانست مقاومت کند که

صدای قهقهه اش در

فضای خانه طنین انداز شد و…

دانلود رمان روا

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 74,085 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان تقدیر ناگزیرpdf

رمان تقدیر ناگزیرpdf

خلاصه

گلنار دختر یتیمیه که تا به حال

زیر چتر حمایت قیم قانونیش بوده.

تصمیم میگیره از حمایت اون خارج بشه

و روی پای خودش بایسته.

یه تصمیم به ظاهر آسون

که دردسر بزرگی درست میکنه

و هلش میده به گذشته و آینده ش

رو هم تحت الشعاع قرار میده.

رمان تقدیر ناگزیرpdf

تاراز اونقدر به خودش اعتماد داره

که حرف هیچ کس رو قبول نداره،

حتی عموی پیری که دائم بهش میگه

با هر دستی بدی،با همون دست پس میگیری

و نبایدتقدیر و یازی هاش نادیده گرفت.

ناراز زمانی که با گلنار روبرو میشه،

تازه معنی حرف عمو و قدرت سرنوشت رو میفهمه.

این داستان چند نسل از یه خانواده س.

روایتی از روزگار دور و حال حاضر.

باد لای شاخه های درختان می پیچید

و آرام آرام آنها را تاب می داد.

بید مجنون بزرگ کنار عمارت ،

انگار با باد می رقصید. لبخند بزرگی

روی لبهای تاراز نقش بسته بود.

تسبیح شاه مقصودش را در دست تاب می داد

، دلش بر عکس دفعات قبل

سرشار از آرامش بود. حتی همهه

زن های داخل خانه هم نتوانسته بود

آرامشش را بر هم بزند.

امروز روز او بود

. روز تاراز بزرگ و این را خوب می دانست.

 

این هم یک سنت شکنی دیگه.

نمیتونم بگم دقیقا ژانر داستان چی هست .

ولی خب ردپای آثار آمنه توش خواهد بود.

یعنی توضیحات علمی و

بعد اجتماعی کار حذف نخواهد شد

این شما و این روایت چند نسل از یک خانواده

دانلود رمان پاکدخت

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 45,568 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان پاکدخت pdf

رمان پاکدخت pdf

یاغی، سرکش، بااعتماد بنفس!

اما زیادی لوند و دلربا…

اون آناهیتاست.

دختری که یک تنه گلیم

خودشو از آب می‌کشه بیرون.

دختری که نگاهش کافیه

تا دل هر مردی و به لرزه در بیاد.

چی میشه که این دختر سر از

تخت *خواب سامان معتمد،

بزرگترین بیزینس من ایران در میاره؟؟؟

ناهیتا مشفق،

دختری که عزیزترین فرد زندگیش

چند میلیارد بدهی بالا آورده و اون در


صدد پرداخت بدهی هاست

و به جایی میرسه که مجبور

میشه … فروشی کنه….


اولین مشتری اون سامان معتم ِد،

صاحب بزرگترین

رمان پاکدخت pdf

شرکت لوازم آرایشی خاورمیانه،


پسری عیاش و خوش گذرون

که دخترا رو مستقیم به اتاق

خوابش هدایت میکنه!

و حالا


میشه اولین و آخرین مشتریه آناهیتا!

و آنا رو مجبور میکنه که

نقش عشقش رو بازی کنه


و بالاجبار با هم همخونه میشن


لج و لجبازیاشون خوندن داره😁

دانلود رمان من غلام قمرم

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 174,323 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان افسون سردارpdf

رمان افسون سردارpdf

خلاصه رمان افسون سردار :

افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ

که به خاطر کمک به دوستش

سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره

و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی

به نام سردار حاتم که یه خلافکار

بی رحم باز می‌شه و زندگیش

به کل تغییر می‌کنه.

مدام آزار و اذیت می‌شه و مجبوره

به خاطر زنده موندن با سردار

خان خشن همکاری کنه و طی

یه اتفاقی به اجبار و تهدید همسرش می‌شه

و با همون شیوه زندگی که داره

مرد تلخ و خشن داستانمون

رو افسون می‌کنه و وارد یه

دنیای دیگه می‌کنه دنیایی که تا حالا تجربه نکرده.

رمان افسون سردارpdf

بخشی از رمان افسون سردار :

لایِ پلکام رو باز می‌کنم و اولین

چیزی که سراغم میاد دردِ.

آخی می‌گم و سعی می‌کنم بشینم.

دستم رو پهلوم می‌شینه،

آخ لعنتی خیلی درد دارم. خودم

رو سمت پا تختی می‌کشم و دستم

به تلفن می‌رسه و برش می‌دارم،

خط آشپزخونه رو می‌گیرم و

مثل همیشه راضیه جواب می‌ده:

_ بله آقا؟

_ بگو دختره یه مسکن قوی بیاره برام.

_ چشم.

رمان افسون سردارpdf

گوشی رو رو پا تختی می‌کوبم

و تن دردناکم رو رو تخت دراز می‌کنم

. خوبه که این‌ بار زیاد طول نمی‌کشه،

اجازه ورود می‌دم و با یه لیوان آب

و قرص کنارم میاد.

نگاهی به اخمایِ درهمش می‌ندازم،

هنوزم دلگیره و این

از چهره‌ش مشخصه. به نگاه خیره ام

ادامه می‌دم که به حرف میاد:

_ مسکنتون.

_ چی آوردی؟ قوی می‌خوام.

_ با اجازتون قوی ترین مسکنتون

استامینوفن کدئین بود.

پوزخند می‌زنم

_ احمق، این درد لعنتی

با استامینوفن آروم می‌شه؟

چشماش رو تو کاسه می‌چرخونه

_یه قوی ترش هم هست که

اثرش بیشتره، می‌خواین اون رو بیارم براتون؟

سرم رو برمی‌گردونم

_ برو اون رو بیار.

_چشم.

از اتاق بیرون می‌ره و چند دقیقه

دیگه برمی‌گرده و کنار تخت میاد.

دستم رو سمتش دراز می‌کنم

تا مسکن رو بگیرم و با چیزی که

تو دستم می‌ذاره عصبی نگاهش می‌کنم

_ این چیه؟

دانلود رمان دیواری به ضخامت سکوت

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 96,125 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان مگس pdf

رمان مگس pdf

رمان مگس pdf

خلاصه رمان

یک پسر نابغه شیطون داریم

به اسم ساتیار طبق محاسباتش

از طریق فرمولهاش

به این نتیجه رسیده که پانیذ

دختر دست و پا چلفتی دانشگاه

مخرج مشترکش باهاش میشه بی نهایت

در نتیجه پانیذ باید مال اون باشه//

اولش به زور وسط دانشگاه

ماچش می کنه تا نامزد دختره

رو دک کنه بعد میدزدتش و …

دانلود پرواز ققنوس

 

  • 1202 روز پيش
  • alimirzaye
  • 765,035 views
  • ۱۱ نظر
ورود کاربران
درباره سایت
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • alimirzayeسلام خانم صادقی مدیر سایت هستم 09221706572 لطفا به من پیام بدید در تلگرام...
  • alimirzayeسلام عزیز 09221706572 تلگرام پیام بدید و اگر نمیتونید از سایت خرید تلگرام ادمین...
  • Zahraسلام میتونید برا من بفرستید من برا شما پول بریزم...
  • Fereshteخوب بود و تاثیرگذار با یه روند بسیار احساسی اما قابل قبول...
  • Nabatجالب و قشنگ بود این رمان.طول کشید خوندنش اما ارزش داشت.بازم دوس دارم در آینده بخ...
  • اعظم صادقیبا سلام اعظم صادقی هستم نویسنده ی رمان ممنون بابت نظر شما، بله در دنیای واقعی از...
  • ناشناسبه نظرم فالوور های این سبک رمان ها خیلی قصه های سیندرلایی ❤️ دارن منکه 🤣خدایی حا...
  • Aishaخیلی خوب بود داستانش.تاثیر خوبی گذاشت روم و تا مدت‌ها توی ذهنم میچرخید...
  • Mahoorکتاب خوبی بود و لذت بردم مخصوصا از فصل چهل به بعد عالی پیش رفت قصه...
  • alimirzayeسلام عزیزبرای پی گیری جلد دو به شماره ی 09221706572 پیام بدید در تلگرام یا واتس...
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.