| پنجشنبه 29 شهریور 1403 | 21:34

پرشین رمان

پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …

رمان آسو pdf

رمان آسو pdf

رمان آسو pdf

صدای هلهله و فریاد می آمد

. گویی یک نفر عمدا میخواست

صدایش را به گوش شخص

یا اشخاصی برساند.

صدای سرنا و دهل شیشه ها

را به لرزه درآورده بود و مردان

پای کوبان فریاد شادی سر داده بودند

من ترسیده و آشفته میان

اتاق نیمه تاریکی روی یک صندلی

زهوار دررفته در خودم مچاله شده بودم

. فکرم مختل شده بود و هزاران

صحنه مثل فریم های فیلم

از مقابل چشمانم می گریختند.

تمام این چند روزه

، هرکس از راه رسیده بود چیزی

زیر گوششم زمزمه کرده بود

و گذشته بود، بی آنکه بداند آنچه

در قلب و روح من می کارد تمام

اندامم را به لرزه درمی آورد.

صدای کوبیده شدن دهل مرا

در اندیشه ای تلخ فروبرده بود.

این صدای طبل پیروزی بود که می گفت

اینجا خون بهای فرزندمان را به

سور نشسته ایم که سوگ از آن شماست…

خلاصه رمان آسو

یک سینی بزرگ روبه رویم روی

زمین گذاشته بودند.

یک بشقاب برنج و گوشت کباب

شدۀ گوسفندی که همین امروز

سر بریده بودند.

یک تنگ دوغ و یک لیوان بلوری

هم توی سینی بود و رویش

را با تور قرمز رنگ پوشانده بودند

. گرسنه نبودم.

یعنی هیچ حسی نداشتم.

ذهنم آنقدر آشفته بود که

نمی توانستم روی چیزی تمرکز کنم.

هر از چند گاهی لای در اتاق باز میشد،

یک نفر سرش را می آورد داخل،

نیم نگاهی به من میکرد،

سری به تأسف تکان میداد و میرفت.

از عصر تا حالا آنقدر صورت جور

واجور دیده بودم که شمارش از دستم

در رفته بود.

نه اینکه من اینجا غریبه بودم،

نه! همه آسو، دختر مرتضی خان،

را می شناختند.

با بعضی-هایشان سر یک کلاس

درس خوانده بودم تا تصدیق ششم

بگیرم و بعضی هایشان

را سر قبر آقا علی عباس دیده بودم.

همان موقعها که مادرم

با نخوت سرش را بالا میگرفت

و مرا به دنبال خودش می کشید

و من شادان مثل یک پرندۀ

سبکبال این سو و آن سو می رفتم.

همان موقعها که زنان هر دو ده

ترسان به مادرم سلام می کردند

و زیرچشمی رفتار ما را می پاییدند.

حالا آنقدر خوار و کوچک شده بودم

که همان ها به تأسف برایم

سر تکان می دادند و می گذشتند.

و من تنها و ترسیده در این اتاق نیمه تاریک

، جشن عروسی خودم

را به عزا نشسته بودم…

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان ترنج

رمان پرواز ققنوس

رمان نگاه

برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید

رمان آسو pdf

  • 1196 روز پيش
  • alimirzaye
  • 39,246 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان ازدواج قراردادی pdf

رمان ازدواج قراردادی pdf

داستان از اونجایی شروع می شه

که قراره یه ارث بزرگ به نیکلاسِ

جذابمون برسه ولی شرط داره…

شرطش اینه که ازدواج کنه؛

ازدواجی که حداقل یک سال

طول بکشه و اگه این کار

رو نکنه ارث کامل رو نمی گیره.

از اونطرف دختر قصه مون

، الکسا، برای حفظ کردن

خونه پدر و مادرش به ۱۵۰

هزار دلار پول نقد احتیاج داره.

از قضا خواهرِ نیک، مگی،

دوست صمیمی و قدیمیِ

الکساست و نیک هم کراش

بچگیِ الکسا

.اینجاست که مگی واسطه

می شه و الکسا رو می فرسته

پیش نیک و بالاخره این دو

تا ازدواج می کنن با این شرط

که نه با هم رابطه داشته باشن

و به خاطر خراب نشدن

ازدواجشون با هیچ کس دیگه ای

توی این یک سال ارتباط

نداشته باشن. و ادامه ماجرا…

خلاصه رمان ازدواج قراردادی

او به یک مرد نیاز داشت.

ترجیحا یکی با ۱۵۰ هزار

دلار پول اضافه.

الکساندریا ماریا مکنزی

به کپه کوچک آتش در وسط اتاق

نشیمنش خیره شد و فکر کرد که

رسما عقلش را از دست داده است.

تکه کاغذی در دستش بود که

تمام ویژگی های که آرزو داشت

همسرش داشته باشد،

روی آن نوشته شده بود.

وفاداری، هوش و ذکاوت.

شوخ طبعی،

احساسات قوی برای خانواده

و عاشق حیوانات بودن.

یک درآمد سالم.

رمان ازدواج قراردادی pdf

بیشتر ترکیباتش قبلا پخته شده بود،

موی یکی از مردان خانواده

(برادرش هنوز عصبانی بود).

مخلوطی از گیاهان معطر

(احتمالا برای با محبت و

مهربان بودن همسرش)
و یک چوب کوچک برای …

خب، او امیدوار بود که برای

چیزی که از آن می ترسید نباشد.

با یک نفیس عمیق،

لیست را در سطل نقره ای انداخت

و سوختن آن را تماشا کرد.

به خاطر ساختن معجون عشق،

احساس حماقت می کرد

اما هیچ انتخاب دیگری برایش

باقی نمانده بود و چیزی برای

از دست دادن نداشت.

به عنوان صاحب یک کتابفروشی

گلچین کننده در یکی از شهرهای د

انشگاهی و شیک شمال نیویورک،

فکر می کرد که این اجازه را دارد

که از این تناقضات داشته باشد.

مثل فرستادن یک دعا به

«مادر زمین» برای داشتن یک مرد کامل.

رمان ازدواج قراردادی pdf

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان حرمسرا

رمان نگاه

رمان عشق بی رحم 

برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید

رمان ازدواج قراردادی pdf

  • 1196 روز پيش
  • alimirzaye
  • 87,637 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان نگاه pdf

رمان نگاه pdf

رمان نگاه pdf

سوپرایز عالی دیگری که محیا

کرده ایم ماجرای عشق و عاشقی

واقعی دختری به نام نگاه که

ممکن است در خانواده هر کسی

اتفاق بیفتد،

اما به این صورت پیش نمی رود،

نگاه تنها نوه و کوچک ترین

دختر خانواده از بچگی عاشق

پسر عموی بزرگش شده ،

در حالی که پسر عمویش او را

به بهانه کوچک بودن و

اینکه مثل خواهرش می باشد رد می کند،

حالا نگاه تصمیم دارد دست

این مرد را رو کند و نشان بدهد

حس امیر همایون به او فقط حس

خواهر و برادری نیست و خیلی بیشتر و …

خلاصه رمان نگاه

از وقت یادمه من عاشقش بودم …

اوایل عاشق این بودم که بین

اون همه پسر فقط اون بود

که هوامو داشت … آخه من تک دختر بودم

بین دوازده تا نوه پدریم! …

تک دختر و کوچ ترین نوه خاندان …رمان نگاه pdf

اما با این وجود کسی منو لوس نمیکرد

جز یه نفر … امیر همایون …

پسر عموی بزرگم که عاشقش بودم …

بزرگترین نوه فامیل …

کسی که خیلی زود قاطی بزرگترا

شد و با پله های ترقی که پشت

سر هم طی میکرد شد گل سر سبد خانواده

مثل همون روزا که

پسرا

رمان نگاه pdf

منو تو بازی هاشون راه نمیدادن و

امیر همایون میومد با من بازی میکرد …

خوب یادمه هنوز مدرسه نمیرفتم …

امیرهمایون دانشجو بود …

اما نشست و با من خاله بازی کرد …

اون شد شوهر و من شدم خانم خونه …

بهش گفتم برو برام سبزی بخر

من پاک کنم برات قرمه سبزی

درست کنم … گفت من قورمه

سبزی دوست ندارم برام قیمه

درست کن و از اون روز

قیمه شد غذای مورد علاقه من!

یعنی ممکن نبود دور هم جمع شیم

و من نچسبم به امیر همایون …

دوازده سالم بود …

امیر همایون ارشد قبول شده بود

و تو خونه پدر بزرگ دورهمی بود

به مناسبت جشن قبولی نوه ارشد …

خاندان عمه ام رو به زن عموم گفت

: فخری جون دیگه وقتشه امیر

همایونو داماد کنی …

اونجا بود که تازه به خودم اومدم …

رمان های پیشنهادی سایت :

رمان تقاطع

رمان ساقی

رمان دیواری به ضخامت سکوت

برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید

  • 1196 روز پيش
  • alimirzaye
  • 27,055 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان حرمسرا pdf

رمان حرمسرا pdf

رمان حرمسرا pdf

کارن ی یازیگر معروف و خوشگذرانه

ک برای فیلم جدیدی ک بهش

پیشنهاد میشه ی نقش مکمل

خانم داره ب اسم مایا؛

همسر مایا ک ی آدم شکاکه

و مایا رو به زور  دست درازی

با اون و داشتن فیلم و عکس ازش

به دست آورده رو تحت فشار

میزاره ک نباید کارو قبول کنی…

خلاصه رمان حرمسرا

دستی به موهام کشیدم

و یقه کتمو درست کردم.

با نگاهی اجمالی محیطی که

برای مصاحبه اومده بودم

و از نظر گذروندم،

عصبی با پام رو کف سرامیکی

ضرب گرفته بودم و با انگشتا

یه دستم رو دسته مبل!

با پوف کلافه ای ازجا

بلند شدم و رفتم سمت

تنها راه خروج از اتاق.

درو که باز کردم سینه سینه

یه مردی که هم قد و قواره

خودم بود قرار گرفتم،

با ابروهایی بالا پریده نگاهش کردم

که دستشو جلو اورد و گفت

: معذرت میخوام بابته

تاخیر جناب،صولتی هستم.

با لبخند خاص خودم که بیشتر

شبیه پوزخند بود دستمو تو

دستش گذاشتم و فشردم

: کارن محتشم!

دستمو ول کرد و پشتم

گذاشت و با دست چپش که پر بود

از برگه اتاق و نشون داد

و گفت : بله جناب محتشم!

مگه میشه کسی شما رو نشناسه!

بفرمایید بشینید.

رو مبل نشستم و پامو رو پا

یه دیگم انداختم و دستامو دو

طرفم رو دسته هایه مبل گذاشتم.

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان نبض جان

رمان راهی به دل ابریشم

رمان مهکام

برای دانلود هریک روی نامشان کلیک کنید

  • 1196 روز پيش
  • alimirzaye
  • 32,929 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان هجوم وهم بیابان ها pdf

رمان هجوم وهم بیابان ها pdf

زندگی پسر سختی کشیده

و خوش قلبی به نام کارون است

که پدر و مادرش از هم جدا شده اند

و زندگی جدیدی را شروع کرده اند

و او پیش مادربزرگش زندگی می کند

که دست بر قضا رابطه

خوبی هم با او ندارد و هر بار

تحقیر می شود،

کارون در عطاری دایی بزرگش مشغول

به کار است و دل در گرو ترنجی دارد

که همکار اوست در مغازه،

با مناقشه کوچکی که پیش می آید

رازی از دایی اش آشکار می شود که …

خلاصه رمان هجوم وهم بیابان ها

در را به آرامی بست …

آن قدری آرام که صدای در حیاط

نپیچد و کسی را متوجه ی حضورش نکند …

بعد به آرام تنه چرخاند …

نگاهش به پنجره ی قدی و بزرگ

سالن خانه ی قدیم نشست …

پیرزن مثل بیشتر وقت ها پشت کرده به

حیاط، پشت میز غذاخوری دوازده نفره ای

که خرید آن را جزو افتخارات تاریخ اش

می دانست نشسته و مشغول کاری بود …

کارون قدم ها را

رمان هجوم وهم بیابان ها pdf

آرام و نوک پنجه ای برداشت …

از کنار باغچه راه گرفت،

نرسیده به ایوان خم شد

و ساختمان را دور زد،

پایش به راه باریکه ای که

به پشت ساختمان می رفت نرسیده

بود که صدای :میخکوبش کرد

و پلک هایش را روی هم نشاند!

علیک سلام …

کارون با تعلل چشم ها را باز کرد،

لبخند دندان نمایی روی

صورت نشاند و تنه چرخاند …

پیرزن خم شده از نرده های

انتهای ترین قسمت ایوان،

با آن اخم همیشگی خیره ی او بود …

کارون سری تکان داد …

سلام عزیز جون ..

اخم پیرزن عمق گرفت …

کارون دست به موهای آشفته اش کشید

و سعی کرد کم موجه تر به نظر بیاید …

خوبی شما؟! …

نگفته بودم نبینمت این ورا؟ …

کارون ژست متفکری به خود گرفت …

اخم نشسته بر صورتش،

چشم های باریک شده و لب های

به هم فشرده نشان می داد

چرتی را مرور می کند گفته بودی؟

چهره ی پیرزن لحظه به لحظه

برافروخته تر می شد …

کارون فوری سری بالا و پایین  کرد …

آره آره … گفته بودی …

یعنی نگفته بودی این ورا …

گفته بودی … اممم …

فکر کنم همینو دقیق گفته بودی …

بابا ایول حافظه!!

دو ثانیه ی دیگه این جا نیستی …

کارون با حفظ لبخندش سری

به علامت مثبت تکان داد! چشم ….

رمان هجوم وهم بیابان ها pdf

پا به هم جفت کرد،

سلام نظام داد و به سمت

رمان های پیشنهادی سایت :

رمان ترنج

رمان موسم باران

رمان برسد به دست اهو

برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید

  • 1196 روز پيش
  • alimirzaye
  • 32,079 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان شیرین ترین فراموشی pdf

رمان شیرین ترین فراموشی pdf

خلاصه رمان شیرین ترین فراموشی

خانه ام خوش منظره بود

. درب ورودی قرمز با کوبه ای طلایی

. کف شطرنجی سیاه و سفید

، پله کانی چوبی که با لاک

الکل براق شده بود. ب

ا لوستری درخشنده و پر تلالو.

با این حال همیشه در شگفت بودم،

آیا اگر گوشه کاغذ دیواری را کنار بزنم

از آن خون می چکد؟

اگر این دنیا به اندازه یه شیشه شفاف بود

، چه چیزها که مشخص نمی شد.

به تلویزیون گوشه

ای آشپزخانه خیره شدم.

به سختی صدای گوینده

اخبار را پردازش می کردم،

اما وقتی کلمه قتل از میان لب های

قرمز یاقوتی اش خارج شد،

کلمه در ذهنم به صدا در آمد

. همان طور که حلقه را دور انگشت

میانیم می پیچیدم،

بغض گلویم را فشرد

. درحالی که خانه ام،

زندگیم بر پول های کثیف بنا شده بود،

همیشه می توانستم بگویم که من

در این مسئله دخیل نبودم.

نه تا همین اواخر امسال.

اکنون، دستان من به خون آلوده بود

و در حالی که خوابیده بودم،

رمان شیرین ترین فراموشی pdf

گناه مرا تماشا می کرد!

رمان پیشنهادی سایت:

رمان راهی ب دل ابریشم

  • 1197 روز پيش
  • alimirzaye
  • 23,328 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان ترنج pdf

رمان ترنج pdf

رمان ترنج pdf

قسمتی از رمان »

مامان مامانم کجایی؟

تو اشپزخونه ام بهار بیا اینجا

صدای قدم های پاشو می‌شنیدم

که به آشپزخونه نزدیک می‌شد

کباب تابه ایی هارو که تو روغن داشتن

جلزوولز میکردن از اون رو کردم

که صدای بهارو کنارم شنیدم

دستاشو دورم حلقه کرده بود و

می گفت:سلام مامانم

سلام نفسم خسته نباشی…

چرخیدم طرفش و با مهربونی گفتم

:سلام عزیزدلم مرسی توام

خسته نباشی چخبر چیکارا کردی؟

نشستم رو صندلی و گجه

خیار هارو کشیدم جلوم و مشغول

درست کردن سالاد شیرازی شدم

،بهار همینطوری که خیار

با پوست می خورد گفت

:سلامتی هیچکار امروزم مثل همیشه بود

فقط فرقش این بود که تو دانشگاه

خبر پیچده که یه استاد جدید

که جز هئیت مدیره دانشگاهه

قرار دو هفته دیگه بیاد تو دانشگاهمون

همه میگن از اون استاد بداخلاق هاست

که با یمن عسل هم نمیشه خوردش

همنطور که گوجه هارو خورد

میکردم گفتم:خب تو چرا از الان

استرس داری نترس وقتی رفتارت خوب

باشه الکی نمیاد که بداخلاقی کنه

بهار:نمیدونم مامان ولی

بوهای خوبیٌ به مشامم نمیرسه

یه تیکه از گجه رو دادم دستش

و گفتم:از الان فکر تو درگیر نکن

چیزی نیست پاشو برو لباستو

دربیار دست روت یه آبی بزن یه

لباس مرتبی بپوش عمو متین

داره برای نهار میاد اینجا

با گفتن اسم متین چشمای بهارم برق زد….

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان بوسه مرگ

رمان روا

رمان پرواز ققنوس

برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید

رمان ترنج pdf

  • 1197 روز پيش
  • alimirzaye
  • 38,567 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان بیخیالت نمیشم pdf

رمان بیخیالت نمیشم pdf

خلاصه رمان بیخیالت نمیشم

داستان دختری زیبارو

ورزشکار دنبال کار میگرده

دختر داستان ما قراره

معشوقه یه پسر ناشناس بشه

.

……

رفتم تو آشپزخونه دلم هوس

قهوه کرد امشب اونقدر

اعصابمو داغون کرد

این قد آقا که هیچی دیگه،

گوشیمو از جیبم در آوردمو

یه نگاه به کانالی که جدیدا

تشکیل داده بودم انداختم

،زیاد اهل فضای مجازی نبودم این

کانال رو هم استاد کاظمی

تشکیل داده بود برای رفع مشکل های

روحی روانی یه سری،

که خیلی هم کاربر داشت و

من رو هم به پیشنهاد

خودشون عضو کرده بود.

با صدای درینگ قهوه جوش

به خودم اومدم،پاشدم

که واسه خودم قهوه بریزم که؛

فکر کرده من آرادم

،خخخآراد میشه واسم

یه لیوان آب بیاری،یخ یادت نره.

واسش نمیبرم خودش بیاد بخوره.

قهوه رو ریختم وگذاشتم

رو یه بشقاب،دلم سوخت،دیدم اگه

آب نبرم از یزیدم بدترم.

پس یه لیوان که دست کمی از

تنگ نداشت برداشتم

کلی یخ ریختم توش و

البته از آب سرد کن

رمان بیخیالت نمیشم pdf

یخچال هم آب یخ ریختم رو یخا.

رفتم تو پذیرایی

،رهام رو مبل پشت ب من نشسته بود.

بلههه آقا داره اطالعات

منو دید میزنه،بله… لیوانو از پشت تو

تاریکی سمتش گرفتمو

اونم بدونه نگاه کردن لیوانو از

دستم گرفت، وای خدا این غرق بودا.

میگم این هیوا هم واسه خودش کسیه ها

مقاله آخرش تو کنگره ژاپن ترکونده.

من تو تاریکی پشت سرش

وایساده داشتم قهوَمو میخوردم.

یهو انگار چیزی یادش بیادبرگشت

سمتم و بادیدن من قیافش خیلی خنده دار بود.

داشتین میگفتین.

چیز خاصی نمیگفتم شمام

به جای جغد شدن باال سر بنده

اون پرونده رو مطالعه کنید

بد نمیشه. دیدی گفتم اگه

خیلیم از بدت میاد

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان نبض جان

رمان عمارت سیاه

رمان خوشه گندم

برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید

  • 1197 روز پيش
  • alimirzaye
  • 19,293 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان بوسه مرگ pdf

رمان بوسه مرگ pdf

رمان بوسه مرگ pdf

خلاصه:

داستان مهیج آدینه جلالی

متصدی بانک، که مدارکی

ناقص از اختلاس شاهرخ

شاخصی معاون بانک،

به دست پلیس می دهد

، محمدطاها حق نهاد مامور رسیدگی

به این پرونده می شود

و چون راهی جز کمک خواستن

دوباره از آدینه نمی بیند

با بازی دادن وجدان آدینه او را وادار

به همکاری می کند

، همکاری شومی که باعث می شود

شاهرخ و خواهر آدینه (آلاله)

عاشق یکدیگر شوند و ماموریت

را به خطر اندازند و در آخر با غیب شدن

آدینه، همه چیز بهم می ریزد …

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان اکتای

رمان راهی به دل ابریشم

رمان ساقی

برای دانلود هریک روی نامش کلیک کنید

  • 1197 روز پيش
  • alimirzaye
  • 28,171 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان برسد به دست اهو pdf

رمان برسد به دست اهو pdf

من آهو ام که با همه چیز

راحتم جز عشق، عادل کیه؟

اونی که حاظرم به خاطرش

با ترس های اونم بجنگم وقتی

همه می خوان برای عشق بمیرن،

تو حاطری به خاطر عشق زندگی کنی ؟

خلاصه رمان برسد به دست آهو

اینجا آینه و خیالات هوا است.

این خیالات ادامه دارد یا حبابش

یهو میترکه، کجا ممکنه بره

یا تا کجا ممکنه بره،

یا حتی اینکه چیه و چی میشه

و نمی دونم اما اگر دوست دارید

شما هم تو جام جهان

نماش نگاهی بندازید خوش اومدید…

رمان های پیشنهادی سایت :

رمان جر زن

رمان عمارت سیاه

رمان پرواز ققنوس

برای دانلود هریک بر روی نامش کلیک کنید

  • 1197 روز پيش
  • alimirzaye
  • 17,527 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
ورود کاربران
درباره سایت
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • alimirzayeسلام خانم صادقی مدیر سایت هستم 09221706572 لطفا به من پیام بدید در تلگرام...
  • alimirzayeسلام عزیز 09221706572 تلگرام پیام بدید و اگر نمیتونید از سایت خرید تلگرام ادمین...
  • Zahraسلام میتونید برا من بفرستید من برا شما پول بریزم...
  • Fereshteخوب بود و تاثیرگذار با یه روند بسیار احساسی اما قابل قبول...
  • Nabatجالب و قشنگ بود این رمان.طول کشید خوندنش اما ارزش داشت.بازم دوس دارم در آینده بخ...
  • اعظم صادقیبا سلام اعظم صادقی هستم نویسنده ی رمان ممنون بابت نظر شما، بله در دنیای واقعی از...
  • ناشناسبه نظرم فالوور های این سبک رمان ها خیلی قصه های سیندرلایی ❤️ دارن منکه 🤣خدایی حا...
  • Aishaخیلی خوب بود داستانش.تاثیر خوبی گذاشت روم و تا مدت‌ها توی ذهنم میچرخید...
  • Mahoorکتاب خوبی بود و لذت بردم مخصوصا از فصل چهل به بعد عالی پیش رفت قصه...
  • alimirzayeسلام عزیزبرای پی گیری جلد دو به شماره ی 09221706572 پیام بدید در تلگرام یا واتس...
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.