| یکشنبه 20 آبان 1403 | 03:52

پرشین رمان

پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …

رمان خیالت رفتنی نیست pdf

رمان خیالت رفتنی نیست pdf

خلاصه:

دختر زمانی که فکر می کند

خوشبختی به او لبخند زده

و همه چیز خوب پیش می رود

، ناگهان ورق زندگی شان برمی گردد

و اتفاقاتی برایشان پیش می آید

سرنوشت دختر از این دنیا می شود

: خیانت، جدایی، خنجر خوردن

از پشت از سر آن هم از کسانی

که انتظارشان را نداشته،

قضاوت های نا به جا و…

داستان به طور همزمان

حول زمان گذشته و حال د

ر جریان است و باید دید که سرنوشت

چه چیزی را برای این دو رقم خواهد زد…

روزها گذشته؛

سال ها می گذرد

فکر می کردم همه چیز خوب است.

با تنهایی و بی وفایی

آدم های اطرافم کنار آمده بودم؛

همدم شب های دلتنگی ام

فقط یاد و خیال تو شده بود؛

فکر می کردم می توانم

با دوری از تو فراموشت کنم.

اما مگر می شود

به یاد برد آن چشمانت را؟

مگر می شود هر

جا که رفت تو را ندید؟

نتوانستم فراموشت کنم

نتوانستم به دوری ات بی تفاوت باشم

آری همیشه و هر لحظه

تو را می بینم و خیالت رفتنی نیست…

پر از دردم اما بعضی دردا گفتنی نیست

ازم دوری اما… خیالت رفتنی نیست…

رمان خیالت رفتنی نیست pdf

 

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان اغواگر

پرستار شیطون من

رمان آسو

برای دانلود هریک کلیک کنید

  • 1243 روز پيش
  • alimirzaye
  • 22,112 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان کنار نرگس ها جاماندی pdf

رمان کنار نرگس ها جاماندی pdf

 داستان یلدا پزشک ۲۶ساله

ایست که بخاطر مشکل ناگهانی

که برای خانواده‌اش پیش آمده،

ناخواسته مجبور به تغییر

روش زندگی خودش می‌‌شود،

در این بین به دور از چشم

خانواده سعی دارد به

نحوی مشکلات را حل کند،

رویارویی او با مردی که

در گذشته درگیری عاطفی

با او داشته و حالا زن

دیگری در زندگی آن مرد است باعث …

خلاصه رمان کنار نرگس ها جا ماندی

پاهایم را جمع کرده و

روی مبل نشسته بودم …

به صفحه ی تلویزیون چشم

دوخته و فیلم آخرین باری

که سال ها پیش همگی

با هم دریا رفته بودیم

را نگاه می کردم …

بعد از آن دیگر هیچ

وقت فرصت نشد

همه با هم برویم …

هر کس تنها برای

خودش می رفت …

سینا به تازگی آهنگ:

خوابم یا بیدارم از ابی

را روی این فیلم میکس کرده

و داخل فلش ریخت

و بعد به من هم داده بود

تماشا کردن فیلم

با این آهنگ حس نوستالژی

ای که به این فیلم داشتم

را چند برابر می کرد …

با یک بلوز آستین بلند

مشکی و شلوار ریون

همرنگش دم ساحل

می دویدم و می خندیدم …

بلوزم کاملا خیس شده

و به تنم چسبیده بود …

نمایی از نزدیک صورت و

اندامم در فیلم بود که هر

وقت به ان می رسیدم

دلم می خواست وارد فیلم شوم

و تا می خورد خودم را کتک بزنم.

برجستگی های تازه بالغی

که با خیس شدن بلوزم

به شکل افتضاحی خودشان

را به رخ می کشیدند

و با هر بار دویدن اوضاع

بدتر و بدتر می شد! …

آن هم در ساحلی که مردانه

و زنانش قاطی بود …

همه بودند و این باعث می شد

فیلم را روی دور تند بگذارم

و رد کنم و خودم را بیشتر

از این نبینم … رد شدم،

اما باز چیزهایی دیگری بود که …

رمان کنار نرگس ها جاماندی pdf

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان پرستار شیطون من

رمان تباهکار

رمان هم قفس عقاب

برای دانلود هریک کلیک کنید

رمان کنار نرگس

ها جاماندی pdf

  • 1245 روز پيش
  • alimirzaye
  • 10,639 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان هم قفس عقاب pdf

رمان هم قفس عقاب pdf

رمان در اصل برشی از زندگی

دختری به اسم چکاوکه

. اما در طول داستان رازها

و گذشته ی شخصیت های

دیگه هم برملا میشه.

در طول داستان می بینیم

که چطور یه حادثه یا یه

انتخاب می تونه زندگی

کسی رو نابود کنه. قصه

، قصه ی جبر و عواقبشه.

داستان با رسیدن خبری از

خواهر گمشده ی چکاوک

شروع میشه که شش ماهه

همه ازش بی خبرند.

چکاوک برای پیدا کردن

سرنخ های دیگه وارد

ماجراهای تازه ای میشه

و به آدم هایی نزدیک میشه که نباید

. چکاوک شخصیت متفاوتی

از بقیه ی دخترهای رمان‌های

مهسا زهیری داره.

کمی آسیب دیده تر و تیره تره

و از انجام هیچ کاری به خاطر

آدم هایی که دوست داره نمی ترسه.

خلاصه رمان هم قفس عقاب

دریل رو خاموش کرد و

صدای سرسام آورش قطع شد.

اما صورت مامان هیچ تغییری نکرد

. زل زده بود به صفحه ی

تلویزیون و مثل تمام این شش ماه،

انگار توی یه عالم دیگه بود

. عالمی که کسی اجازه ی

به هم زدن آرامش کاذبش رو نداشت؛

حتی چکاوک که خودش

توی این مدت بیشتر از همه

زجر کشیده بود.

دریل رو روی چهارپایه ی

زیر پاهاش گذاشت و مشغول

پیچ کردن میل پرده به سقف شد

. دو دقیقه بعد، صدای مامان رو شنید:

-بذار بابات بیاد، خودش میزنه…

-این دو ماهه اینطوریه!

توی یکی از دعواها با پرده

پایین کشیده شده بود

و همونطور کج مونده بود.

مامان جواب داد:

مگه کی میاد این خونه؟

راست میگفت.

خیلی وقت بود کسی پاش رو

اینجا نذاشته بود.

فامیل های بابا که یه شهر

دیگه بودند و فامیل های مامان

هم به خاطر برخورد تند مامان

دیگه نمی اومدند.

چکاوک به فرو کردن پیچ ادامه داد.

برای خانواده اش نگران بود.

مامان و نگاه های خیره اش،

بابا و عصبی شدن هاش…

افسون… افسون و تنهاییش…

اون بیرون…

صدای مامان چکاوک رو از

فکرهاش بیرون کشید:

موبایلت.
زنگ موبایل به گوشش خورد و گفت:

مال من نیست…

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان آفوگاتو

رمان روا

رمان دیواری به ضخامت سکوت

برای دانلود هریک کلیک کنید

رمان هم قفس عقاب pdf

  • 1245 روز پيش
  • alimirzaye
  • 48,304 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان پرستار شیطون من pdf

رمان پرستار شیطون من pdf

خلاصه :

داستان رمان پرستار شیطون

من درباره پرستاری به نام گیتا

سلحشوری‌ ست که اتفاقی

صحبت‌های دکتر مهرزاد

در رابطه با ارث پدر بزرگش و نقشه‌ای

که در سر دارد را میشوند و…

به سمت اتاق دکتر مهرزاد

رفتم و خواستم چند تقه

به در بزنم که صداش باعث شد

با فضولی سرمو به در بچسبونم:

_سریع تر یکی و واسم پیدا کن،

آقا بزرگ گفته هر کدوم از نوه ها

سریع تر یه بچه ی پسر بهش بده

تمام اموال و به نام اون می کنه.

چشمام گرد شد.

جناب مهرزاد بزرگ رو می‌شناختم.

همین این بیمارستان هم نصف

تهران به اسمش بود

.پس جناب دکتر

رمان پرستار شیطون من pdf

هم برای ثروت پدربزرگش

دندون تیز کرده.

دوباره گوشمو چسبوندم به در

_یکی و میخوام کنه نشه بچسبه بهم.

یه مدت نقش زنمو بازی کنه

یه صیغه ی صوری بخونیم حامله شه

.بچه رو که پس انداخت اون و

بخیر و ما رو به سلامت.

فقط دختره خوشگل باشه.

یه چیزی که در شان باربد مهرزاد باشه.

اوهوع چه اعتماد به نفسی

البته از حق نگذریم خیلی خوش

قیافه بود اما دلیل نمیشد

که انقدر خودشیفته باشه.والا…

گوشمو بیشتر به در چسبوندم.

نمیدونم چرا دیگه صدایی نمیومد…

داشتم پشت در جون میدادم

که در باز شد و از اونجایی که

مثل مارمولک چسبیده بودم به در

پرت شدم داخل و سرم به سینه ی

سفت و سنگی جناب دکتر خورد.

 

سریع صاف ایستادم و خجالت زده

از گند کاریم سرمو انداختم پایین.

درحالی که خیره نگاهم می‌کرد گفت

من بعدا بهت زنگ میزنم مجتبی!

تا تلفن و قطع کرد تند گفتم 

روی در اتاقتون کثیف بود

داشتم تمیزش می کردم.

با اخم نگاهم کرد و گفت

شما مگه پرستار نیستی خانوم؟

 هستم… هستم… آقای دکتر

اما وسواسی ام رو لکه حساسیت دارم…

دروغ که شاخ و دم نداشت.

نگاهی به اتیکت روی

مقنعه م انداخت و گفت

گیتا سلحشور…داشتی

به حرفای من گوش می کردی؟

لبمو گاز گرفتم و گفتم استغفرالله

آقای دکتر توبه کنید تهمت زدید

من اصلا اهل استراغ

سمع نیستم من داشتم…

درو پشتم بست.

دستش و بالا آورد و جلوی لبام

گرفت و ساکتم کرد. گفت

رمان پرستار شیطون من pdf
همه ی حرفامو شنیدی نه؟

با پرویی گفتم بله شنیدم.

اصلا که چی؟میخواین از بیمارستان

اخراجم کنین؟

اینو بگم اگه اخراجم کنید میرم به

پدربزرگ تون میگم برای مال و منالش

نقشه کشیدین و میخواین

زن صوری بگیرین.

اوه اوه صورتش مثل میر غضب شد

فکر کنم خواست فحشم بده

اما منصرف شد. با خشم گفت

واسه من کاری نداره

جلوی دهن یه جوجه پرستار و بگیرم.

پشت چشم نازک کردم

و گفتم متاسفانه یا خوشبختانه من

با پرستارایی که دیدید

فرق دارم آقای دکتر من…

کلافه وسط حرفم پرید

چه قدر میخوای؟ ابروهام

با شیطنت بالا پرید و گفتم ماشالا

چه دست و دل بازم هستید.

دیگه حساب کنید راز به این

بزرگی چه قدر می ارزه

پدربزرگتون ماشالا کم ثروت ندارن.

اوه اوه انگار خیلی عصبیش کردم.

یقه مو گرفت و کوبوندتم

به دیوار و غرید

_ببین جوجه

من اهل باج دادن به کسی نیستم.

تسلیم یه جوجه پرستار هم نمیشم.

بزن به چاک هر غلطی دلت میخواد بکن.

پشتشو بهم

روی کاغذ چیزی نوشت و گفت

_داری میری برگه ی اخراجتم

بده به رئیس بیمارستان.

به تته پته افتادم

چرا اخراج

اخراج؟

مگه من چی کار کردم آقای دکتر؟

من قصدم اخاذی نبود

فقط میخواستم بگم….

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان بد خوب

رمان حوالی چشمهایش توقف ممنوع

رمان اغواگر

برای دانلود هریک  کلیک کنید

رمان پرستار شیطون من pdf

  • 1245 روز پيش
  • alimirzaye
  • 227,535 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان بد خوب pdf

رمان بد خوب pdf

رمان بد خوب pdf

مدیکاب

برای از دور خارج کردن رقیب،

نفوذی اش را با هویت جعلی

نگار ادیب فر روانه شرکت

تازه نفس اما بسیار

موفق پژوهان می کند.

روئسای شرکت پژوهان،

به فساد مالی و اخلاقی

معروفند و نگار ادیب فر،

برای به دست آوردن

اطلاعات سری، راهی ندارد

جز برخوردن با مردهایی

که طبق پیش بینی

هایش عمل نمی کنند

خلاصه رمان بد خوب

!ممکنه خودتون رو معرفی کنید؟

_پا روی پا انداخت و تنه اش

را عقب کشید؛ پشتش

را به تکیه :گاه چرمیِ

صندلی تکیه داد و پرسید

یعنی اون همه سوالی

که زحمت جواب دادنش

رو کشیدم

_!الکی بوده؟

:سرِ مرد مقابلش باال آمد با

زحمت کشیدن مشکلی دارین

و متقاضی این کار شدین؟

_ :موهایی که از هر طرف

بیرون زده بودند را به بازی گرفت

اوومم…نه خب!

معلومه که نه؛ فقط من چند روز

پیش اومدم و

_ ششصد تا برگه پر کردم؛

دیروز تماس گرفتن باهام و اومدم

و …هزار تای دیگه هم پر کردم.

باز امروز گفتن :صحبتش قطع شد

من نمی گم خوب بودن بده؛

یا این که بد بودن خوبه.

من فقط می گم هر کسی

قدرت انتخاب داره.

یکی مثل بابا نادر و مامان مهی،

تصمیم می گیرن آدم خوبی باشن

؛ یکی هم مثل من،

بعد از بیست و هفت سال خوب بودن

، تصمیم می گیره بشه

کسی که قبلا نبوده.

هر آدمی تو سن و سال من،

مختاره خودش برای خودش تصمیم

بگیره.

شاید تو با خوب بودن

حالت خوب باشه و یکی

مثل باربد پژوهان از بد بودن لذت ببره.

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان ارکان

رمان روا

رمان بار دیگر با او

برای دانلود کلیک کنید

رمان بد خوب pdf

  • 1245 روز پيش
  • alimirzaye
  • 41,752 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان حوالی چشمهایش توقف ممنوع pdf

رمان حوالی چشمهایش توقف ممنوع pdf

دانلود رمان حوالی چشمهایش توقف ممنوع

قسمتی از رمان »

وارد خانه شدم و با

شال خودم را باد زدم.

تابستان آمده بود و مثل همیشه

گرما را هم همراه خودش آورده بود🍃.

بعد از تعویض لباس هایم

به سمت آشپزخانه رفتم.

مشماهای خرید را برداشتم و

مشغول جابجا کردن آنها شدم.

یک بسته گوشت از توی فریزر

بیرون گذاشتم تا قرمه

سبزی درست کنم🍲.

چند تا خیار و گوجه هم برداشتم

تا سالاد شیرازی درست کنم.

بعد از شستن گوجه خیارها

روی صندلی میز نهارخوری نشستم.

همانطور که داشتم خیارها

را پوست می گرفتم به

تاریخ امروز فکر کردم🤔.

امروز ۷ تیرماه بود.

لبخند تلخی روی لبم نشست🙂.

امروز دقیقا سه ماه

از ازدواج من و کیان می گذشت.

چقدر آن روزهای اول زندگیمان

خوش می گذشت.

فقط من بودمو کیان و

خروار خروار عاشقانگی💑!

آه عمیقی کشیدم اما حالا

کیان آنقدر توی کار غرق شده

که اصلا انگار مرا نمی بیند.

با احساس خیسی گونه هایم

پشت دست هایم را

روی گونه هایم کشیدم🙃.

سعی کردم حواس خودم

را از این مسئله پرت کنم.

بعد از آماده کردن سالاد

و خورش قرمه سبزی

بلند شدم و برنج را توی

قابلمه ریختم که صدای

گوشیم بلند شد.
با سرعت به طرف موبایلم

رفتم و با دیدن شماره کیان لبخندی

روی لبم نشست.

تماس را وصل کردم:

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان روا

رمان در سایه سار بید

رمان نیلوفر ابی

برای دانلود کلیک کنید

  • 1246 روز پيش
  • alimirzaye
  • 31,392 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان تباهکار pdf

رمان تباهکار pdf

رمان تباهکار pdf

خلاصه دانلود رمان تباهکار

مادر لیلی دچار عارضه ی

قلبی و طبق گفته ی پزشکش باید

هرچه زودتر تحت

عمل جراحی قرار بگیره..

لیلی درگیر جور کردن

پول عمل و داروهای مادرش میش

ه و چون پشتوانه ی مالی نداشته

خیلی زود به بن بست می خوره..

با مرد جوانی به اسم

ارشیا رو به رو میشه..

در مقابل پولی که می خواد بده

از لیلی خواسته ی نامعقولی داره..

لیلی تو بیمارستان متوجه

وخیم بودن حال مادرش میشه

و می فهمه دیگه فرصتی نمونده..

ارشیا که اوضاع لیلی رو می بینه

دلش به رحم میاد و می خواد

بره که لیلی در کمال تعجب میگه

پیشنهادشو قبول می کنه..

ارشیا هم وقتی پافشاری

لیلی رو می بینه رضایت میده

این کار انجام بشه و قول میده

بعد اتمام کار ده میلیون به لیلی بده..

بعد از یه تماس تلفنی

مشکوک ارشیا از این

رو به اون رو میشه

و برخلاف قولی که

از قبل داده بوده مبنی بر اینکه

به پاکی اون کاری نداشته باشه

و فقط نقشه اش رو پیاده کنه،

می خواد که با لیلی بشه

اما لیلی مقاومت می کنه

و از اونجا فرار می کنه..

ولی به دست طاها که

یه سرگرد جدی بوده میافته..

بعدها می فهمه طاها

برادر بزرگتر ارشیاست

اما دلیل اون کار ارشیا

رو نمی فهمه..

طاها ظاهرا قصد داره به لیلی کمک کنه..

اما این وسط یه چیزهایی هست

که با هم جور نیستن

و لیلی رو به شک میندازه..

اشخاص مجهولی

که قصد نابودیشو دارن..

ارشیایی که از لیلی متنفره..

طاهایی که قصد محافظت

از لیلی رو داره ولی حرکات

و رفتارش فوق العاده پر

رمز و راز و مشکوکه..

و اهورا..

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان آفوگاتو

رمان دختران مثبت

در همسایگی پسران منفی

رمان روا

برای دانلود کلیک کنید

رمان تباهکار pdf

  • 1246 روز پيش
  • alimirzaye
  • 57,237 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر

رمان آفوگاتو pdf

رمان آفوگاتو pdf

رمان آفوگاتو pdf

سی و دو سال پیش به

خاطر تهمتی که به مادر کاوه

زده شده بود،

او را مجبور کردند ایران را ترک کند،

اما حالا کاوه برگشته

تا انتقام تهمتی که خانواده اش

به مادرش زده اند

و او را طرد کرده اند بگیرد،

در خانواده دشمنش دختری

را می بیند که اصلا شبیه دخترا نیست،

اسمش سروش است

( حتی اسمش هم پسرونست)

و دختر عمومی کاوه محسوب می شود

و حالا کاوه دلش می خواهد

کاری که با مادرش کرده اند

را با سروش کند و …

خلاصه رمان آفوگاتو (اسپرسو)

من خودم

پیداش می کنم آقا بزرگ …

شما نگران نباشید …

میفرستمش بره …

اول زنتو برگردون خونه …

بهش میگی آقا بزرگ گفته

امروز باید خونت باشی …

چشم …

این چشم گفتن ها مختص

تمام خاندان بود و کسی جرات مخالفت

با او را نداشت …

همیشه و همه او را آقا بزرگ صدا می زدند …

از فرزندانش تا نوه ها

و سایرین اقوام دور و نزدیک و دوستان …

آقا بزرگ از روی مبل برمی خزد

و با بلند شدن وی پسرانش

نیز به نشانه احترام از روی مبل بلند می شوند

آقا بزرگ رو به دو پسر دیگرش

میکند: فرمان و فرهود،

آدماتونو می فرستین پ

ی این الف بچه بیارنش پیش من …

فرهود سیگارش را در زیر

سیگاری خاموش میکند

و با تمسخر میگوید: اونی که آدم داره

، خان داداش فرمانه …

آدم من فقط خودممو خودم …

آقا بزرگ نگاه برنده ای ب

ه فرهود می اندازد و او

حساب کار دستش می آید …

لبخند مسخره ای که به

لب داشت را برمی چیند.

آقا بزرگ از سالن خارج میشود …

فرامرز به طرف پنجره بزرگ

انتهای سالن می رود و

سیگاری می گیراند …

فرمان به او نزدیک می شود

و شانه به شانه اش می ایستد …

قد و هیکل این دو برادر

خلاف فرهود که تا سرشانه شان

میرسد، به آقا بزرگ رفته است …

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان ارکان

رمان در سایه سار بید

رمان مهکام

برای دانلود هریک کلیک کنید

رمان آفوگاتو pdf

  • 1246 روز پيش
  • alimirzaye
  • 92,388 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان مجنونت ماندم pdf

رمان مجنونت ماندم pdf

من سیاوشم

سیاوشی که ازش تیمور ساختند…

تیموری که وحشی نامیدند …

تیموری که عزیزانم خنجر زدن بهم ..

تیموری که اطرافیانم مرا از خود طرد کردند…

مرا تبدیل به یک ادم

بی همه چیز کردند…

کاری کردند که شراب بشود

درد درمانم…

امّا من از یکی بیشتر از

هرکسی کینه به دل دارم…

او هم میمنت است…

دختری که روزی عشقم بود…

دختری که داغ نبودنش

را بر دلم گذاشت…

دختری که مثل همه مرا از خود راند…

امّا ورق برگشت..‌.

حال دوره‌ی حکومت ریاست من است…

‌برادر میمنت برادرم را به قتل رسانده…

حکومتم آغاز شده داغ برادرش

را به‌ دلش خواهم گذاشت…

عشقش را در دلم خواهم کشت…

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان اغواگر

رمان نیلوفر ابی

رمان ارکان

برای دانلود کلیک کنید

  • 1246 روز پيش
  • alimirzaye
  • 45,292 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
رمان تدریس عاشقانه pdf

رمان تدریس عاشقانه pdf

خلاصه رمان :

دستم و زیر چونم زدم و با لذت

به استاد ترم جدید نگاه کردم.

پری سقلمه ای به پهلوم زد و گفت

مثل اینکه حسابی

چشم تو گرفته ها…

لابد الان داری خیالبافی

می کنی بین این همه کشته

مرده تو شانسی نداری رفیق!

آهی از سر لذت کشیدم و گفتم

یه حسی بهم میگه این

دیگه نیمه ی گمشدمی

خندید و گفت

تو هر روز راجع همه همین

حسو داری من که میگم

کمتر دنبال نیمه ی گمشدت بگرد.

میگم نکنه نیمه ی گمشدت

همون فامیل از فرنگ برگشته

تون باشه هان؟

با انزجار صورتم و جمع کردم و گفتم

خدا نکنه! اه اه…

تو نمیدونی مامانش…

حرفم با صدای محکم استاد قطع شد

اگه بحث تون واجب تر از درسه

تشریف ببرید بیرون.

آب دهنم و قورت دادم و گفتم

واجب تر که هست استاد

. اما ما همینجا راحتیم.

همه خندیدن. از اینکه ضایعه ش

کردم حرصش گرفت.

سر ماژیک رو بست و گفت

بفرمایید…

هر چی تا اینجا تدریس کردم

و کنفرانس بدید.

عشق… باز همه خندیدن

. یه تای ابرو بالا پرید و گفت

تدریس عاشقانه نکردم من خانوم….

تشریف بیارید کنفرانس درس و بدید.

چقدر احمق بود.

نمی فهمید من حواسم به درس

نه فقط به قد و بالای خود تازه واردش بوده؟

بلند شدم و کوله مو برداشتم گفتم

من هیچی نفهمیدم چون حواسم

به کلاس نبود. الانم با اجازه میخوام برم.

صورت مردونه ش قرمز شد و گفت

رمان های پیشنهادی سایت:

رمان دختران مثبت در همسایگی پسران منفی

رمان مگس

برای دانلود کلیک کنید

رمان تدریس عاشقانه pdf

  • 1246 روز پيش
  • alimirzaye
  • 45,553 views
  • قیمت اصلی تومان۲۸۰۰۰ بود.قیمت فعلی تومان۲۴۵۰۰ است.
  • ارسال نظر
ورود کاربران
درباره سایت
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • alimirzayeسلام خانم صادقی مدیر سایت هستم 09221706572 لطفا به من پیام بدید در تلگرام...
  • alimirzayeسلام عزیز 09221706572 تلگرام پیام بدید و اگر نمیتونید از سایت خرید تلگرام ادمین...
  • Zahraسلام میتونید برا من بفرستید من برا شما پول بریزم...
  • Fereshteخوب بود و تاثیرگذار با یه روند بسیار احساسی اما قابل قبول...
  • Nabatجالب و قشنگ بود این رمان.طول کشید خوندنش اما ارزش داشت.بازم دوس دارم در آینده بخ...
  • اعظم صادقیبا سلام اعظم صادقی هستم نویسنده ی رمان ممنون بابت نظر شما، بله در دنیای واقعی از...
  • ناشناسبه نظرم فالوور های این سبک رمان ها خیلی قصه های سیندرلایی ❤️ دارن منکه 🤣خدایی حا...
  • Aishaخیلی خوب بود داستانش.تاثیر خوبی گذاشت روم و تا مدت‌ها توی ذهنم میچرخید...
  • Mahoorکتاب خوبی بود و لذت بردم مخصوصا از فصل چهل به بعد عالی پیش رفت قصه...
  • alimirzayeسلام عزیزبرای پی گیری جلد دو به شماره ی 09221706572 پیام بدید در تلگرام یا واتس...
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.