| یکشنبه 18 شهریور 1403 | 04:21

پرشین رمان

پرشین سایت بهترین سایت معرفی و فروش رمان های ایرانی و خارجی …

رمان گل های خون pdf

رمان گل های خون pdf

رمان: گل_های_خون

 

نویسنده: مرضیه_حسنی

 

ژانر: عاشقانه ، انتقامی ، درام

 

خلاصه:

باران و دیلان، پسر و دختری هستند از دو دنیای مختلف در استانبول که به خاطر خانواده‌هایشان مجبور میشن با هم ازدواج کنند آن‌ها فرزندان دو خانواده پرنفوذ کارابی و دمیر هستند که هر دو خانواده قدرتمند و پولداری بودن دشمنی خونینی بینشان وجود دارد! دشمنی و کینه ای که قصد تموم کردنش و نداشتن  حالا تنها راه برقراری صلح، ازدواج این دو نفر است، این ازدواج برای باران و دیلان حکم زندان را دارد این ازدواج اجباری که تحمل کردنش برای هر دوی اونا سخت بود در شرایطی که آن‌ها بر خلاف میلشان در این زندان گیر افتاده‌اند ..‌.روزگار طور دیگه ای براشون رقم زده بود…

رمان از این همه جا pdf

رمان از این همه جا pdf

⛔️🔥🔥ســـــــوپــــــرایــــــز🔥🔥⛔️

⛔️ رمان : #از_این_همه_جا

از این همه جا

 

ژانر : عاشقانه اجتماعی

 

نویسنده : تکین_حمزه_لو

فایل کامل

 

خلاصه :

اتوبان مثل ماری سرد و تاریک به نا کجا آباد می رفت. باد سرد اواخر زمستان گاهی تکانی به ماشین می داد؛ اما سرعت پژوی سیاه آنقدر زیاد بود که در مقابل باد سر خم نکند. جای تعجب داشت اتوبان که همیشه حتی در آن ساعت شلوغ بود ، آن شب خلوت بود و جز تک و توک ماشین هایی که شاید از مهمانی به خانه بر می گشتند ، خبری نبود.

اما راننده پژو شاید به عادت همیشه در خطوط خالی و خلوت لایی می کشید. همراهش سر خوش و هیجان زده بی آنکه از دیوانه بازی های دوستش بترسد همراهی اش می کرد. صدای موزیک تند و دیوانه کننده با آن ضرب آهنگهای کوبنده و وحشیانه ماشین را می لرزاند. راننده و جوان کنار دستی اش با تک ضربها خودشان را تکان می دادند و با پیچش ماشین خم و راست می شدند. اما پسر جوانی که تنها روی صندلی عقب نشسته بود انگار در دنیای دیگری سیر می کرد.خسته تر از همیشه توی فکراش جوری غرق بود که متوجه اطرافش نبود….تااینکه

رمان قصه ی لیلا pdf

رمان قصه ی لیلا pdf

 

رمان : قصه‌ی_لیلا

 

نویسنده : فاطمه_اصغری

 

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی ، درام

 

خلاصه :

ده سالم بود. داشتند آش پشت پایت را می‌پختند. با مامان آمده بودیم برای کمک. لباس سربازی به تن داشتی و کوله‌ای خاکی رنگ کنار پایت روی زمین بود.

یک پایت را روی پله‌ی پایین ایوان گذاشتی. داشتی بند پوتینت را محکم می‌کردی. من را که دیدی لبخند زدی. صاف ایستادی و کلاهت را برداشتی. موهای سیاهت را تراشیده بودی. خندیدی. خندیدم.

– کچل شدی سیا.

سرت را رو به عقب بردی. خنده‌ات وسعت و چال لپت عمق گرفت. لحظه‌ای در خنده‌ات گیر کردم. هنوز بچه بودم. آن روز نمی‌فهمیدم چه به سرم آمده است. فقط چال لپی که دوست داشتم عمیق‌تر شده بود، همین!

– ورپریده! سیا نه، آقا سیاوش.

زندایی قربان قد و بالایت رفت: “ایشالا دومادیت قربونت برم.” عزیز رشته‌ها را داخل دیگ ریخت و کوثر، دختر دایی مرتضی با خجالت آش را تند و تند هم زد.

 

توجه: «با الهام از یک داستان واقعی

رمان لمس تنهایی ماه pdf

رمان لمس تنهایی ماه pdf

 

نام رمان: لمس_تنهایی_ماه

 

نویسنده: منا_امین_سرشت

 

ژانر: عاشقانه

 

خلاصه:

همیشه آدم‌ها رو با ظاهرشون نباید قضاوت کرد. پشت همه‌ی چهره‌هایی که می‌بینیم، آدم‌هایی هستن که نمی‌شه فهمید تو قلب و فکر و روحشون چه چیزی جریان داره. گاهی باید دستشون رو گرفت، روحشون رو لمس کرد و به تنهایی‌هاشون نفوذ کرد تا بشه اون پوسته‌ی سفت و سخت رو شکوند.

این قصه، قصه‌ی بیرون کشیدن یه روح پاک از یه جسم خسته و آسیب‌دیده‌ست. قصه‌ی دیدن زیبایی‌های ذاتی آدم‌ها، بی‌توجه به حصار جسمانی اون‌ها.

این قصه… یعنی قصه‌ی «لمس تنهایی ماه»…

رمان لیلی pdf

رمان لیلی pdf

رمان لیلی pdf

 

رمان: لیلی

لیلی

 

ژانر؛ عاشقانه طنز

 

نویسنده : آذر_ع

 

 

من لیلی‌ام…

دختر ۱۶ ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، چون سنم کم بود هر جایی بهم کار نمیدن و به خاطر وضع مالی بد خانوادم راهی جز جیب بری برام نمونده بود بخاطر عمل قلب مادربزرگم که خیلی دوسش دارم و مثل مادره برام ، مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم دوران خیلی سختی بود برام ولی به ناچار تحمل کردم ،

ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. واقعا دلم میخواست ببینمش ….

همه این خفت هارو تحمل کردم  و دم نزدم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود….

رمان بی گناه pdf

رمان بی گناه pdf

رمان بی گناه pdf

رمان : بی‌گناه
نویسنده : نگار_فرزین
ژانر : عاشقانه

خلاصه:
_ دوستم داری؟
ساعت از دوازده شب گذشته بود. من گیج و منگ به آرش که با سری کج شده و نگاهی ملتمسانه به دیوار اتاق خواب تکیه زده بود، خیره شده بودم. نمی فهمیدم چرا باید چنین سوالی بپرسد آن هم اینطور بی مقدمه؟
آرشی که من می شناختم اهل پرسیدن این نوع سوال ها نبود. آرشی که من می شناختم، باید مثل هر شب بعد از این که لباس هایش را در می آورد بدون کلمه ای حرف به گوشه تخت می خزید، پشت به من می کرد و تا صبح می خوابید.
نه این که جلوی رویم بایستد و سوالی را بپرسد که جواب آن را به خوبی می دانست. هیچ کس به خوبی آرش از میزان عشق و علاقه ی من به خودش آگاه نبود. پس چرا داشت این سوال را می پرسید؟

رمان غزل فروش pdf

رمان غزل فروش pdf

رمان غزل فروش pdf

رمان : غزل فروش

 

ژانر : عاشقانه

 

نویسنده : مدیاخجسته

 

خلاصه :

آرمین سعادت پسری سرشناس که نوازنده ی گیتار با استعدادیست و توی کار خودش خیلی مهارت دارد و دنبال پیشرفته به طور ناگهانی یه تصادف رانندگی برایش اتفاق میوفتد که زندگی اش در اثر این سانحه رانندگی زیر و رو می شود.

او برای جبران این اشتباه ،در مسیر اشتباهات بزرگ تری قرار می گیرد تا جایی که برای مقابله با فشارهای مالی با دختری به نام آیه ملاقات میکند.

اما همه چیز طبق برنامه ریزی و خواسته ی او پیش نمیرود و او..

رمان گوش ماهی pdf

رمان گوش ماهی pdf

رمان: گوش_ماهی

 

ژانر: عاشقانه معمایی

 

نویسنده: مدیا_خجسته

 

خلاصه:

داستان راجب یه دختر عکاس که هم شیطونه و هم کنجکاو که از قضا خیلی هم مهربون و خوشگله این عکاس کنجکاو و ماجراجو که اسمش دنیزه با شنیدن حرفای بقیه راجب یه ماهیگیر  سعی میکنه  هویت اون  ماهیگیر و کشف کنه  ، شخصی مرموز و مغرور که کشف هویتش برای هر کسی سخت است،ماهیگیری که مرموز و به گفته ی دیگران خطرناک ، هر کسی یه حرفی پشت سرش میزد و هیچکدوم حرفای خوبی نبودن همه توصیه میکردن که بهتره از اون آدم که البته بسیاز جذاب هم بود دوری کنن،اما دنیز که حس لجبازی و ماجرا جویی اش حسابی گل کرده بود به حرفای بقیه گوش نداد و کار خودش و کرد… میان این کشمکش های پرهیجان میفهمد که ماهیگیر خطرناک کسی نیست جز ..

 

 

 

 

رمان سیاه بازی pdf

رمان سیاه بازی pdf

رمان : سیاه_بازی

 

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ژانر : عاشقانه اجتماعی

 

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسنده : مدیا_خجسته

 

‌خلاصه:

سیاه بازی حکایتی تلفیقی از زندگیِ دو مَرده . هر کدوم درست و نادرستِ خودشون رو قبول دارن و هر کدوم به نحوِ خودشون دنبالِ معنیِ واقعیِ زندگی میگردن !

درستِ یکی نادرستِ اون یکی ؛ مردونگیِ یکی نامردیِ اون یکیه !

براشون مهم نیست . راه و رسم زندگیشون بر پایه ی درست و غلط هاییه که با شخصیتشون عجین شده !

سیاه بازی ولی واژه ی کلیدیِ این بازیه ! واژه ای که ناخوانده و مرموز با زندگیشون گره خورد و سرنوشت و زندگی خیلی از نزدیکاشون رو تحت شعاع قرار داد…… !

کسی درست و نادرست و براشون تعیین نکرده به رسم عادت و روزگار پیش رفتن ..

وسط این ماجرا عاشقانه ای زیبا پیش میاد که درست و غلط ماجرا رو نشون میده …

رمان سیاه مست pdf

رمان سیاه مست pdf

 

 رمان : #سیاه_مست

#سیاه_من

نویسنده : #تمنا_زارعی

 ژانر : #عاشقانه #انتقامی #ازدواج_اجباری #درام

 خلاصه :

جنازه‌ی لخت خواهرِ یارا، نامزدِ سهند خان بزرگ آبادی یه خانواده ی مطرح که پولشون از پارو بالا میرفت رو صبح زود تو خونه باغ یه مرد غریبه پیدا کردن!

اون دختر بی گناه که طعمه‌ لجبازی های دو خانواده شده بود

سهند خان وقتی نامزد عزیزش و تو اون وضع دید خون جلو چشماش و گرفته بود فقط یه فکر تو سرش میچرخید اونم انتقام بود اونم با ریختن خون دنبال اون مرد غریبه گشت تا همون بلا رو سرش بیاره ولی انگار نابود شده بود سهند خان که حسابی عصبی بود انتقامِ این رسوایی و بی آبرویی رو از خواهر کوچیک یلدا گرفت!… اما

ورود کاربران
درباره سایت
سایت پرشین رمان یک مرجع معتبر برای خرید بهترین رمان های ایرانو جهان لطفا با ما همراه باشید به زودی اپ بزرگ ما هم فعال خواهد شد که امکانات بی نظیری برای شما خواد داشت ... منتظر باشید ...
آخرین نظرات
  • alimirzayeسلام خانم صادقی مدیر سایت هستم 09221706572 لطفا به من پیام بدید در تلگرام...
  • alimirzayeسلام عزیز 09221706572 تلگرام پیام بدید و اگر نمیتونید از سایت خرید تلگرام ادمین...
  • Zahraسلام میتونید برا من بفرستید من برا شما پول بریزم...
  • Fereshteخوب بود و تاثیرگذار با یه روند بسیار احساسی اما قابل قبول...
  • Nabatجالب و قشنگ بود این رمان.طول کشید خوندنش اما ارزش داشت.بازم دوس دارم در آینده بخ...
  • اعظم صادقیبا سلام اعظم صادقی هستم نویسنده ی رمان ممنون بابت نظر شما، بله در دنیای واقعی از...
  • ناشناسبه نظرم فالوور های این سبک رمان ها خیلی قصه های سیندرلایی ❤️ دارن منکه 🤣خدایی حا...
  • Aishaخیلی خوب بود داستانش.تاثیر خوبی گذاشت روم و تا مدت‌ها توی ذهنم میچرخید...
  • Mahoorکتاب خوبی بود و لذت بردم مخصوصا از فصل چهل به بعد عالی پیش رفت قصه...
  • alimirzayeسلام عزیزبرای پی گیری جلد دو به شماره ی 09221706572 پیام بدید در تلگرام یا واتس...
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پرشین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.