رمان گرایلی pdf
خلاصه :
کاپیتان دلال گرایلی دختر جوانی که ناچار میشود
بخاطر دلایلی ارتباط خود را با پاشا مهراز تمام کند.
پاشا از دلان دست نمیکشد
و در این بین خاندان گرایلی دچار تحولی شگرف میشود…..
صبح بخیر خانمها و آقایان … با درود به روان پاک بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و با آرزوی سلامتی و طول عمر مقام معظم رهبری، از طرف شرکت هواپیمایی ماهان خلبان دِلان گرایلی سرمهماندار جناب آقای پدرام کرملو و سایر کارکنان این پرواز ورود شمارا به هواپیمای A320 (Aircraft type ) خوش آمد میگوییم. شماره پرواز ۷۵۸ و مقصد ما جزیرهی بی همتای کیش میباشد … مدت زمان این پرواز یک ساعت و سی و نه دقیقه تا فرودگاه بین المللی کیش تعیین شده است و تا ارتفاع ۳۵۰۰۰ پا از سطح دریا پرواز خواهیم کرد
لطفا توجه داشته باشید، کشیدن سیگار یا استفاده از تلفن همراه در تمامی پروازهای شرکت هواپیمایی ممنوع میباشد … لطفا کمربندهای مخصوص پرواز خود را ببندید، پشتی صندلی خود را به حالت عمودی اولیه برگردانید، میز جلوی خود را ببندید، پوشش نورگیر پنجره¬ها را بالا بکشید … پرواز تمام می شود … کسالت آور است، جزیرهی کیش گرم است، مغزم داغ کرده و باید به مسافرانی که میخواهند از من تشکر کنند لبخند بزنم … پوزخند میزنم و سرم را تکان می دهم آنقدر سرتکان دادم که فکر میکنم مهره های گردنم هرز شده اند
مسافرها از لای و لوی صندلی ها، بیرون می آیند … تشکر تشکر … خواهش میکنم خواهش میکنم … روز بخیر، روز شما هم بخیر … خسته نباشید متشکرم! و این مکالمه های مزخرف کسالت آور باعث تهوع من می شود … تشریفات اداری تمام میشود، از کادر پرواز خداحافظی میکنم و زودتر از بقیه ی تیم خودم را به یک هیوندا که مطمئنم کولرش را تا جلوی هتل خاموش نخواهد کرد میرسانم …