توضیحات
رمان من غلام قمرمpdf
روایت زندگی دختریست که سالها
بعد از سیاهی قتلهای شبهای طهران
، راوی سر گذشتی ست که بر
خاندان مادریاش گذشته.
کنار پیچوخم زندگی بیشمار شخصیتی
که در این کتاب نقش آفریدند،
داستان عشق ماهرخسار و
زخمهای که از سوز نوای
(من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو)
بر دلش نشسته، خالی از لطف نیست.
دلدادگیهای حاتم دیوانگیهای یوسف
و دلدل کردنهای معینالدین
در کنار معماهایی که در سایهی نام
(م.پ) رازگشایی میشوند،
این قصه را پیش خواهند برد…
خلاصه رمان من غلام قمرم
روزگاری نزهتالسلطنه بودم،
از تیر و طایفۀ قجر
. آقاجانم اصرار داشت نامم را کامل بخوانند
. نه بهخاطر خط و ربطمان با نسلی
که به شاهان میرسید،
که دربارۀ بدیع همینقدر حساس بود؛
بدیعالسلطنه! انگار با آن لقب سنگین پشت
اسممان، نازدانگی ما را جار میزد!
دانلود رمان دیواری به ضخامت سکوت