توضیحات
رمان مرد ناخلف من pdf
ده،نه، هشت،هفت،
شش،پنج،چها،سه،دو،یک
و تمام وقت تمام شدو دوباره
قهرمان این دوره از مسابقات
زیرزمینی قهرمانان کسی
نیست جزپسر جهنمی.
صدای کرکننده سوت و تشویق تماشاچیا
تمام سالن رو پر کرده بود و این صدای
داورمسابقات بود که با شور خاص پشت
بلندگوفریاد میزد
داور:همونطور که همه ی شما میدونید هیچ
مردی تا حالا نتونسته این قهرمان)پسر
جهنمی( رو شکست بده نه تنها هیچ یک از
مبارزان این دوره از مسابقات بوکس و موی
تای)رشته ورزش رزمی خفن(نتونستند بلکه…..
ادامه ی رمان مرد ناخلف من (پسر بد):
دوره های قبل هم هیچ کس نتونسته پسر
جهنمی رو در مسابقات شکست بده
اما من یکبار دیگه از شما میپرسم آیا شخصی
هست که بخوادو بتونه با این قهرمان
همیشگی مسابقه و شکستش بده؟
صدای او او تماشاچیان سالن را پر کرد.
داور:اینطور که معلومه هیچکس حتی جرات
نداره تو چشمای این قهرمان نگاه کنه اما من
پنج دقیقه فرصت میدم تا…
در یک حرکت ناگهانی پسر جهنمی بلندگو را
از دست داور قاپید و با صدای زمخت و
ترسناکش غرید:من از قبل حریف خودمو
انتخاب کردم و حالا میخوام اون ترسوی بزدل
رو به این رینگ خودم شخصا دعوت کنم.
مطمینم خیلی از شماها اونو
میشناسید شهرت زیادی داره.
مبارزه غول آسا پوزخند
مسخره ای زد ونعره
زنان گفت:من میخوام با اون مرد بجنگم.
تماشاچیان رد انگشت مبارز را گرفتند تا…
رمان مرد ناخلف منpdf
) آسا (
مشغول چک کردن پی ام های
موبایلم بودم که آرتان زیرگوشم
گفت:به گمونم انگشت
اشارشو سمت تو گرفته
بی خبر از همه جا سرمو آوردم
بالا به روبروم خیره شدم،
اون مبارز غول پیکر انگشتشو
سمته من گرفته بود که به محض
اینکه باهش چشم تو چشم
شدم غرید:آره با توام من
میخوام امشب با تو بجنگم
رمان مرد ناخلف من pdf