توضیحات
رمان قصه عشقت را تمام کن pdf
خلاصه رمان قصه عشقت را تمام کن :
قصه ای که نباید تکرار می شده
،عشقی که یاد آور گذشته ای تلخ
و فرجام عشقیه که دو طایفه را بهم می ریزه
.شیرین ویوسف برای رسیدن بهم باید راز گذشته
رو پیدا کنن .شیرین در پی بیگناهیِ لیلی
قصه تلاش می کنه و یوسفی که
باید سپر بلایی باشه برای شیرین .
بخشی از رمان قصه عشقت را تمام کن برای معرفی :
خنده ام گرفته بود نگاهم کرد:
-گره ابروهات و باور کنم یا خنده ی رو #لبتو؟
می خواستم جواب دهم من کدام را باور کنم
چلچراغ #چشمانت یا رگبار کلامت را!
پلک پایین دادم:
رمان قصه عشقت را تمام کن pdf
-حرف دلم وباور کن!
سنگین جواب داد:
-حرف دلت چیه اونوقت؟
جراتی به حنجره ی خشکم دادم:
-دلم می گه ارتباط ما ا زبیخ وبن
اشتباهه و باید همین جا تموم بشه.
نگاهم بالا رفت وبه گره ی ابروان
تیره اش رسید،به تندی پرسید:
-حرف آخرته؟
زنگ خطر پرسشش دریای طوفان زده ی
قلبم را به تلاطمی وحشتناک انداخت
.لبخند تلخم ازسر اجبار بود:
-آره!
در چشمانش درنگ کردم از مردمک های
رقصانش دیگر خبری نبود.
#لبش را تر کرد.سرش را بالا وپایینی انداخت
.از طرز نگاهش دل در سینه ام از حرکت ایستاد .
دیگر آن جا ماندن به صلاح نبود
دست وپای شل شده و قلبی که دیگر
نمی تپید داشت بغض لعنتی ام را لو می داد
.دستم به دستگیره رسید ولی قبل باز کردنش شنیدم:
-صبر کن!