توضیحات
رمان تدریس عاشقانه pdf
خلاصه رمان :
دستم و زیر چونم زدم و با لذت
به استاد ترم جدید نگاه کردم.
پری سقلمه ای به پهلوم زد و گفت
مثل اینکه حسابی
چشم تو گرفته ها…
لابد الان داری خیالبافی
می کنی بین این همه کشته
مرده تو شانسی نداری رفیق!
آهی از سر لذت کشیدم و گفتم
یه حسی بهم میگه این
دیگه نیمه ی گمشدمی
خندید و گفت
تو هر روز راجع همه همین
حسو داری من که میگم
کمتر دنبال نیمه ی گمشدت بگرد.
میگم نکنه نیمه ی گمشدت
همون فامیل از فرنگ برگشته
تون باشه هان؟
با انزجار صورتم و جمع کردم و گفتم
خدا نکنه! اه اه…
تو نمیدونی مامانش…
حرفم با صدای محکم استاد قطع شد
اگه بحث تون واجب تر از درسه
تشریف ببرید بیرون.
آب دهنم و قورت دادم و گفتم
واجب تر که هست استاد
. اما ما همینجا راحتیم.
همه خندیدن. از اینکه ضایعه ش
کردم حرصش گرفت.
سر ماژیک رو بست و گفت
بفرمایید…
هر چی تا اینجا تدریس کردم
و کنفرانس بدید.
عشق… باز همه خندیدن
. یه تای ابرو بالا پرید و گفت
تدریس عاشقانه نکردم من خانوم….
تشریف بیارید کنفرانس درس و بدید.
چقدر احمق بود.
نمی فهمید من حواسم به درس
نه فقط به قد و بالای خود تازه واردش بوده؟
بلند شدم و کوله مو برداشتم گفتم
من هیچی نفهمیدم چون حواسم
به کلاس نبود. الانم با اجازه میخوام برم.
صورت مردونه ش قرمز شد و گفت
رمان های پیشنهادی سایت:
رمان دختران مثبت در همسایگی پسران منفی
رمان مگس
برای دانلود کلیک کنید
رمان تدریس عاشقانه pdf